مفاعیل مستفعلن فاعلن
نگارم كه بنشست در رو به رو
زِ خود كرد چون با من او گفت و گو
چو بُرد او مرا با خودش طرف جو
به جايي جدا از همه هاي و هو
گذشته ز دروازهي چشم او
چو رفتم به شهر دلش كو به كو
به مستيّ عشقم چو داد او سبو
وَ ديدم تمامِ وِرا تو به تو
در آن دم نبودم دگر آرزو
چو زلفش پريشان شدم مو به مو
تاریخ ارسال :
1394/6/29 در ساعت : 15:39:23
| تعداد مشاهده این شعر :
450
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.