ارزش هر فرهنگي به آرمانهاي آن جامعه بستگي دارد وآرمانها بر اساس باور ها وجهان بيني هاست.آرمانهاي جوامع اسلامي بر اساس آيات ووعده هاي بر حق الهي نضج ميگيرد وكم كم جزء خون ورگ وپوست فرهنگ ميشود. مثلا حكومت جهاني مهدي موعود /عج/يك آرمان جهاني اسلامي بر پايه عدالت وتقواست  و همدلي وهمزباني ،مهر واحسان وياري ورشد وشكوفايي ورفاه مادي ومعنوي  انسان وجامعه ازصفات بارز آن است ودر قران هم داريم كه زمين را بندگان صالح خدا به ارث مي برند.وآرمانهاي قابل توجه ديگري كه خداوند به مومنين وعده داده است ودر فرهنگ ما جا دارد.حضرت امام خميني/ره/بر اساس اين ارمانها ، انقلاب اسلامي وبعد جمهوري اسلامي را طرح ريزي كردند  ودر راستاي تحقق آن همراه با مردمي مومن وايثارگر تلاش ها نمودند.اين آرمانها امروزهم شناخته شده اند وبه عنوان سنگ نشاني كه ره گم نشود با ماست وما در مقابل آن مسئوليم. ما در كار فرهنگي بايد نقشه راه را بر اساس اين چشم اندازها ترسيم كنيم ومقصدمان رسيدن به آن اهداف وارمان ها باشد.اينكه كي به آن ارمانها برسيم كار نداريم ما مامور به وظيفه ايم .آنچه معلوم است در مسير رسيدن به اين آرمانهاي الهي اگر درست پيش رويم هرچه پيش ميآيد خير وخوبي وبركت است.

.قبلا گفتيم در مهندسي فرهنگي بايد در ابتدا اين آرمانها را بشناسيم ووضع فعلي جامعه را با ان مقايسه كنيم  وآسيب ها وموانع را بفهميم وكار لازم فرهنگي را بر اساس خط مشي ها وبرنامه ها در دستور كار ارگانها ومديران قرار دهيم .

كار فرهنگي كردن تنها تشكيل شب شعر وجشنواره فيلم وتاتر وبزرگداشت ها وكنگره ها  وآموزش ها ودوره ها نيست بلكه دميدن روح اين آرمانها وارزشها به كليه امور اجتماعي وسياسي واقتصادي وفرهنگي وهنري است .تسري لطف وزيبايي اين فرهنگ به عرصه ي همه امور است ودميدن روح تعهد به آنهاست تا جامعه دچار فقر وفساد وتباهي نشود.همدلي واحسان ونيكو كاري همزمان رشد كند ومهر ومحبت وانسان دوستي وانصاف حاكم گردد .كار فرهنگي توسعه متوازن وپيشرفت هماهنگ امور است در سايه سار ارزشها وآرمان ها.يعني يك انبوه سازي هم بايد پيوست ومنشور فرهنگي داشته باشد وحتي يك خانه كوچك .اينچنين ديد وبينشي ضروري است.

اسلام به انسان ديدي وسيع ميدهد ،ديدي وسيع كه از ازل تا ابد را مد نظر قرار ميدهد ،وهيچ چيز را از خود دور نمي بيند وهمه را مربوط به خود وخود را وصل درخت آفرينش ميداند وميخواهد خدا ازاوراضي باشد.حالا مهم نيست ما تا كجاي اين كار هستيم .كارها بايد صحيح واصولي وخالصانه انجام شود .در نمازهاي روزانه هم ميخوانيم السلام علينا وعلي عبادالله الصالحين .صالحينِ چه زماني  وكجا؟ ندارد ،صالحين اول واخر ندارد. مهم وصل بودن به اين خيل عظيم است واينكه بايد وصل شويم  واين است كه ما به روح پاك همه آنها سلام ميدهيم.

قطره درياست اگر با درياست//// ورنه او قطره ودريا درياست

 با اين ديد متعهدانه كه عاشقانه هم بايد به آن اضافه كنيم اگر فرهنگ را مهندسي كنيم سلامت اين جامعه را تضمين كرده ايم.بايد براي اصلاح جامعه وفرهنگ به توسعه انساني بكوشيم ،به نهضت علمي وگسترش فرهنگ مطالعه بكوشيم، به شناخت خدا وانسان وجهان وهدف خلقت بپردازيم .جهاني والهي بينديشيم ومنطقه اي عمل كنيم.اگر كار سياسي ميكنيم بايد شرف ،عزت ،اقتدار ملي ،دفاع  مظلومين وبرائت از مستكبرين ،تقويت بنيه هاي دفاعي ،امنيت فردي واجتماعي وحقوق شهر وندي وغيره را مد نظر قرار دهيم واگر كار توليدي واقتصادي داريم بايد  اشتغال محرومين ،حقوق ديگران وحقوق شرعي كه بر گردنمان است ،عدالت وانصاف وهزار مورد ديگردرنظر داشته باشيم .با اين حساب ميبينيد چقدر موارد فرهنگي ومعنوي بايد رعايت شود .يعني فرهنگ روح  جاري در همه شئون جامعه بايد باشد .شما به ساخت بناهاي اسلامي نگاه كنيد .طراحي فضا ،رنگ كاشيها ،خطوط اسليمي ونقاشي ها وآيات وتنظيم متون  همه حساب شده است .مثلا در بالاترين جاها نوشته شده الملك لله يعني ملك وحكومت ودارايي هرچه هست از اوست و ما كوچكيم وحقير .فضاها با فطرت وطبع انسان هم سازگار است .در معماري خانه ها هم تاآن روز كه مدرن زده نشده بوديم چقدر رعايت حيا وعفت ومحرم ونامحرمي ميكرديم،خانه ها خود حجاب دوم بود، حتي ديوارهاي اطراف پشت بام به اندازه قد آدم بلند بود كه كسي چشم چراني كه نه بلكه يكدفعه  چشمش به خانه وناموس مردم نيفتد.در معماري سنتي ما البته هزاران نكته فرهنگي وجود دارد و اين است كه ساختمانها يي از اين دست را ميشود فرهنگ مجسم دانست ....باقي براي بعد