باسراینده این غزل در پیشخوان همین سایت آشنا شده ام.در کارنامه شاعران این سایت رضا کرم یشعری شناخته شده وصمیمی دارد.آنچه تا به حال از او خوانده ام نشان از ذوق سرشار وطبع لطیف و در عین حال هدف مند او دارد.به نظر بنده او شاعری است که اصلا برای شعر سرودن عجله ندارد به دنبال رکورد زدن وبالابردن کمیت وتعداد اشعارش نیست.همین ویژگی باعث شده است تا هر وقت که با شعری از او در پیشخوان سایت روبرو میشویم.غزلی سخته وچهارسو درست وهمه چیز تمام در مقابل مان رخ بنماید. غزل روبرو از این دست غزل هاست.انتخاب موفق وموافق وزن با محتوا از نقاط قوت این غزل است.همچنین دایره واژگانی وفضایی که شعر در ان اتفاق می فتد فضایی ملموس وآرامش بخش و احساس بر انگیز است.دریا،موج ساحل وباد واژه هایی هستند که در پیشانی غزل مطلعی دلنشین وتاثیر گذار را رقم زده اندو در کنار اینهاتقابل آوایی صداهای کشیده ی "ای" و"آ" در قالب قافیه فرود واوجی موسیقیایی ومکرر در پایان مصراع ها ایجاد کرده است(پشیمانی ها) .این تقابل وتکرار باعث شده است تا خواننده غزل در یک نگاه کلی با یک حرکت موجی شکل وپر از موسیقی رو برو شود والبته این فرود واوج های مکرر حتی میتواند یاد اور امواجی باشد که شاعر در مصراع اول از آن یاد کرده است. موج برگشت ولی غرق پشیمانی ها
کاربرد علامت جمع در انتهای مصراع باعث شده است تا در عین حالی که موج به صورت مفرد به کاربرده شده اما به خاطر اوردن واژه پشیمانی به صورت جمع،تلاطم امواج ورفت وبرگشت مداوم موج به ذهن برسد.در مصراع دوم همین بیت نیز ترکیب آشنای ساحل امن به پارادوکس قابل تقدیری تبدیل شده است: ساحل امن تو و این همه قربانی ها؟
تصویر سازی موفق ودر عین حال استفاده کردن از واژه هایی ساده وزبانی بی تکلف از ویژگی های دیگر این غزل است:
کاری از دست من و شانه ی تو ساخته نیست
باد گیسوی تو را برده به مهمانی ها
در این بیت اما: ماهی و ذره ای از جذبه ی تو کم نشده ست
گذر موج من افتاد ه به کنعانی ها
ربطی بین موج و کنعانی ها پیدا نکردم هر چند شاعر از آوردن کنعان حتما دلیلی داشته است
در بیت پایانی نیز ترکیب کوه هماوایی موفق به نظر نمی رسد چرا که هیچ وجه شبه قابل اعتنایی برای کوه وهماوایی نمی توان متصور شد.ممکن است منظور شاعر از هماوایی وکوه پژواکی باشد که بعد از غزل خوانی اتفاق می افتد که اگر اینگونه باشد نیز نگاه جالب توجه وظریفی خواهد بود وباید به شاعر آفرین گفت.با این وجود در نگاه اول وقتی واژه کوه شنیده می شود فقط ستبری ،استحکام وسنگینی به دهن میرسد تا چیز دیگری.
آه ای عشق مگر کوه هماوایی تو
برسد باز به فریاد غزل خوانی ها
در یک نگاه این شعر مثل همه ی شعر های رضا کرمی با دقت نظری خاص سروده شده وخبر از طبعی لطیف و نگاهی دلنواز دارد.برای شاعر روزهایی زیبا تر وموفق تر بیش از پیش آرزو دارم