ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اصلــــــــــن بیا زمین و زمان را بهم بزن
یک شب بیا حـــــــــــوالی چشمم قدم بزن 
آرامش تمام جهـــــــــــــــــــان را بهم بزن
 
با دست هــــــای نرگسی ات بخت باغ را 
لای نگاه ناز کبوتر رقـــــــــــــــــــــــم بزن

چشمت تمام شعر مـــــرا دست برده است 
با پلک خود به روی غــــــزل ها قلم بزن

نه بی خیال عالم و آدم شبیـــــــــــــه موج 
بر اوج قلــه هـای مصمم عَــــــــــــلَم بزن

با اشک روی فاصلـــه ها خط بکش برو 
پشت سرت به آینه هــــــــا رنگ غم بزن

فکری بحال غربت من کن تو بعد از این 
اصلــــــــــن بیا زمین و زمان را بهم بزن 
جابر ترمک
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1394/3/18 در ساعت : 13:31:23   |  تعداد مشاهده این شعر :  826


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  مجتبی رمضانی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
چشمت تمام شعر مرا دست برده است احسنت استاد ترمک عزیز زیبا بود
نام ارسال کننده :  یب     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
منتظر اشعار تون در سایت شعرچشتی هستیم اگه مشکلی بود اطلاع دهید http://sheredari.ir pirzarif@gmail.com
محمد یزدانی جندقی
1394/3/18 در ساعت : 14:19:38
سلام غزلسرای شهر شاعر اندیشمند
جناب استاد جابر ترمک ! همچون همیشه غزل بسیار زیبایی از حضرت عالی خواندم ....سپاس
جابر ترمک
1394/3/18 در ساعت : 15:0:12
درود و عرض ادب جناب یزدانی عزیز
از حسن ظن شما به این برادر کوچکتان سپاسگزارم
مرضیه عاطفی
1394/3/18 در ساعت : 17:58:49
سلام و عرض درود
فضایی شاعرانه دارد و دلنشین غزلتان.
در پناه خداوندگار بی همتا؛ پیروز باشید.
یاعلی(ع)
جابر ترمک
1394/3/18 در ساعت : 18:56:10
درود خواهر گرامی ام
از حسن التفات تان سپاسمندم
شما نیز در پناه حضرت حق سربلند باشید
الهه تاجیکزاده آریایی
1394/3/18 در ساعت : 15:7:7
زنده باد.
بسیار زیبا.
جابر ترمک
1394/3/18 در ساعت : 15:31:40
درود خواهر بزرگوار
ممنونم از لطف گرانبهایتان
نشسته ام سر راهت نمی روم که بیایی
فدای چشم سیاهت نمی روم که بیایی
چه می شود که بخوانی غزل به طعم نگاهی
منم گدای نگاهت نمی روم که بیایی
نگاه منتظرم را نکش به جاده ی فردا
خزیده ام به پناهت نمی روم که بیایی
رفیق آینه بودم شبی که محو تو بودم
خیال آینه راحت نمی روم که بیایی
کناره پنجره هرشب نشسته ام که ببینم
فروغ صورت ماهت نمی روم که بیایی
جابر ترمک
آرزو نوری
1394/3/19 در ساعت : 9:54:30
عالی.... ممنون
جابر ترمک
1394/3/19 در ساعت : 10:44:38
درود بانوی گرامی
سپاس از لطف نظرتان
ممنونم
دیری ست که التماس را می فهمم
از چشم تو اختلاس را می فهمم
از مزرعه هم بپرس باور دارد
من گندمی ام که داس را می فهمم
جابر ترمک
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1394/3/18 در ساعت : 16:50:17
سلام جناب آقای ترمک بزرگوار
غزلی بسیارزیبا ودلانگیز ازحضرتتان خواندم ولذت وافربردم
سربلندباشید
جابر ترمک
1394/3/18 در ساعت : 18:54:59
درود و عرض ادب بزرگوار
ممنونم از همراهی تان سپاس
بلم افتاده در تیزاب کاری کن که برگردد
دل ساحل نشین بی تاب کاری کن که برگردد
دل بندر به جزر چشمهایت رفت تا ساحل
بیا و لطف کن مهتاب کاری کن که برگردد
دلم خوش بود هر شب روبرویت شعر می گفتم
لطیفا از درون قاب ، کاری کن که برگردد
خلیج چشمهایت را که سد کردند صیادان
گذر کن از سر قلاب کاری کن که برگردد
جزیره زاده ی جهل است شیطان در تنش جاری
بشوران مردم در خواب کاری کن که برگردد
پرستو می رود از شهر من با سایه درگیرم
اقلن از خودت برتاب کاری کن که برگردد
جابر ترمک
.
عبدالجواد صادقی حسن آ بادی
1394/3/22 در ساعت : 17:9:18
جالب بود.....لذت بردم.
جابر ترمک
1394/3/22 در ساعت : 18:24:1
درود و عرض ادب
سپاس از لطف و همراهی تان
بزرگواری فرمودید
یک شب بیا حوالی چشمم قدم بزن
آرامش تمام جهـــــــــــان را بهم بزن
با دست های نرگسی ات بخت باغ را
لای نگاه ناز کبوتر رقـــــــــــــــــم بزن
چشمت تمام شعر مرا دست برده است
با پلک خود به روی غزل ها قلم بزن
نه بی خیال عالم و آدم شبیه موج
بر اوج خنده های مصمم عَلَم بزن
با گریه روی فاصله ها خط بکش برو
پشت سرت به آینه ها رنگ غم بزن
فکری بحال غربت من کن تو بعد از این
اصلن بیا زمین و زمان را بهم بزن
جابر ترمک
رضا محمدصالحی
1394/3/18 در ساعت : 14:35:40
چشمت تمام شعر مـــــرا دست برده است
با پلک خود به روی غــــــزل ها قلم بزن

با اشک روی فاصلـــه ها خط بکش برو
پشت سرت به آینه هــــــــا رنگ غم بزن

سلام و درود استاد ترمک عزیز

زیبا و دوست داشتنی

غزلی از جنس امروز
جابر ترمک
1394/3/18 در ساعت : 15:1:37
درود استاد محمد صالحی ارزشمند
از لطف و بزرگواری تان ممنونم
سپاس
من ایلخان لشکر چنگیز می شوم
وقتی که از نگاه تو لبریز می شوم
گرچه قلمرو دل من سبزوار نیست
من جانفدای کشور تبریز می شوم
هر شب برای دیدنت از خواب می پرم
با چشم های بسته گلاویز می شوم
سرو بلند باغ نگاهم بیا ببین
پای لبت ترانه برانگیز می شوم
تو میروی دوباره تنم سرد می شود
من همنشین حسرت پائیز میشوم
جابر ترمک
محمدمهدی عبدالهی
1394/3/18 در ساعت : 22:6:57
سلام و عرض ادب خدمت استاد ترمك عزيز
درود بر شما و طبع لطيفتان
همواره شاعر بمانيد و برقرار
توفيق يارتان
جابر ترمک
1394/3/19 در ساعت : 10:43:16
درود جناب عبدالهی عزیز
سپاس از لطف حضورتان
و حسن نظرتان
حال و هوای امشب باران مساعد است
حال من و شرایط مهمان مساعد است
همت کن از مسیر میان بُر بزن بیا
قشلاق هم برای تو جیران مساعد است
رقص قشنگ روسریت دست باد نیست
گل در نگاه سبز بیابان مساعد است
دارم به فصل چشم تو نزدیک میشوم
امسال با تو موسم آبان مساعد است
خرداد چشم من فوران می کند تو را
در ایل من بهانه فراوان مساعد است
زنهای ایل ، روبرویت صف کشیده اند
جیران زمان بستن پیمان مساعد است
طغرا نویس کوه و کمر کلک عشق را
جاری بکن که حال غزلخوان مساعد است
پروانه های روسری ات را گسیل کن
پرواز با عنایت طوفان مساعد است
دستی برای دلخوشی من تکان بده
امشب هوای ایل - بقرآن - مساعد است
جابر ترمک
بازدید امروز : 5,126 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,953,286
logo-samandehi