ندانم تبِ من تب ِخالِ کیست
دل زخمی من به دنبالِ کیست
به گوشم صداییست نا آشنا
ندانم که بختم به اقبالِ کیست
به چشمانِ یک عکس عاشق شدم
نپرسیدم این نقش تمثالِ کیست
دلی می فروشم گلی میخرم
نمی دانم این میوه کالِ کیست
تَ تَ تَ تبم آشیان سوز شد
زبان پر از لُکنتم لال ِکیست
مرا از چه سنگی تراشیده اند
جنون ساز این شهر جنجال کیست
به دریای بی زورق عاشقان
وجودم نفهمیده ام مال کیست
تاریخ ارسال :
1393/8/5 در ساعت : 17:19:54
| تعداد مشاهده این شعر :
644
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.