ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سوراخ باران

يادش به خير.قسمت اول
سوراخ باران
وسط شهريور ماه صلات ظهر بود كه طايرجلوي  چرخ بابا لاي در حياط پيدايش شد و پرده ي گل من گلي را هل داد تو.بابا هن و هن كنان وعرق ريزان صندوق گوجه رااز زير كش تركبند در اورد و برد گذاشت لب حوض.بوي عجيبي از صندوق در مي امد و با بوي بوراني بادمجان روي اجاق قاطي ميشد.كارمان در امده بود.بعدازناهار خواب .بي خواب.هرچه طشت و ديگ و تاقار مسي و روحي توي زيري بود.دراورديم و رديف چيديم توي خرند.بعدبا پاچه ها و استينهاي بالا زده دست به كار شديم.ننه پوتونهاي ملي سياه براق مخصوص را ازتوي كيسه ي گل ميخ دراورد و پايش كرد.بعدش ما گوجه هاي شسته شده را چارقاچ  كرديم و ريختيم توي لگن مسي تا ننه رويشان راه برود.كم كم اب قرمز توي لگن تبديل شد به  خميرقرمز رنگ قاطي پاتي پراز هسته اي كه زنبورها دور و ورش ويلان بودند.عصربود كه اين مرحله به پايان رسيد.ننه درلگن را باچندتكه چوب پوشاند و روي چوبها را هم پلاستيك كشيد و روي پلاستيك هم پتو انداخت.فردا صبح زود لگن را كشانديم و برديم توي افتاب.وپتوهارا برداشتيم.افتاب داغ تا عصر خميرقرمز گوجه ها را حسابي ور اورده بود .وداشتند جل جل مي كردند كه ننه به دادشان رسيد.حالا بايد تمام خمير را از سوراخ باران رد مي كرديم.سه تائي كنار باغچه دورلگن سرزيك نشسته بوديم و سرمان به كار خودمان گرم بود.كم كم خميرصاف و يك دست ميشد .كه بابا امد و كنارديوار اجاق بست و فره مز را گذاشت وسطش.بعد نفتش كردو با سوزن فيتيله اش را تميز كرد و گيراندش.صداي فش فش فره مز كه در امد.بابا چندتا تلمبه ي ديگر زد وشعله  كه ابي شد ديگ مسي راگذاشت رويش.بوي پختن رب گوجه خانه و محله رافتح كرده بود و از بازارچه رد شده بود و رفته بود تا پشت تيمچه ي حاج نايب وبه حصار گلي شهر گير كرده بود و مانده بود .افتاب درحال غروب بود كه ننه دو تا كاسه نمك ريخت توي ربها و خوب همش زد.تا قل اخر را هم بزند و خنك بشود و برود توي ده بيست تا شيشه ي كوچك و بزرگ وبنشيند توي ظلمات زيري. به انتظار اين كه كي وبا چي و كجا بخوريمش.
تاقار .يك نوع ظرف سفالي.
خرند.حياط.
فره مز.پري موس.نوعي اجاق نفتي .

کلمات کلیدی این مطلب :  صندوق ، مخصوص ، شهریور ، بازارچه ، خمیر ، مرحله ، قرمز ، ،

موضوعات :  نثر ادبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/6/3 در ساعت : 13:34:31   |  تعداد مشاهده این شعر :  712


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 40,770 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,205,081
logo-samandehi