تندیس ببر
**
آمدی ، تا بشکی تندیس این ببر بلند !
ای نشسته در نگاهت فتنه ی صدها کمند
وحشی مردم گریزی بودم از جنس سکوت
آمدی ، گفتی: بیا آرام شو ، یک دم بخند!
آمدی، بستی، شکستی،قطعه قطعه ، ریز ریز
تا چنین تندیس ترس انگیز هم ، بیند گزند
با شراری یک شب از خاکسترغم می جهم
تندرآسا در مصاف روزگاران نژند !
تا مگر درامتداد جاده ی سبز بهار -
وارسم برقله ی "اشراق" در صبحی پرند
***
با تو ای ببرافکن الوند، باید ساده گفت:
عاشقانه، آهوانه،دلربایی تابه چند ؟
می بری شطرنج دل را با رخت ، آرام باش!
گرچه خیل مهره های من فراوان از کم اند.
***
سیدعلی اصغرموسوی
قم-اردیبشت
1393
........
تاریخ ارسال :
1393/5/23 در ساعت : 20:0:40
| تعداد مشاهده این شعر :
724
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.