قنات اشک دارم در قنوت بی قراری ها
قناعت کرده ام اینگونه با شب زنده داری ها
زفهادان*اگر ای باد فروردین گذر داری
شمیمی برفشان ازخانه ی زیبای لاری ها*
چونی صدناله دارم ازتغزل های مهجوری
چنان نالم که می نالند دور از گل قناری ها
الاای چرخ گردون,چرخ برگرذان ازاین قسمت
که مارانیست طاقت,محنت چشم انتظاری ها
زمانی داشتم یارانی ازجنس نسیم وگل
که رشک بوستان بودندومحبوب بهاری ها
کنون آن شاخ آفت دیده ام کزدیده می بارم
سرشک حسرت ازبارغم بی برگ وباری ها
نمی سازد دلم درشوره زار تلخ تنهایی
مگر باران فرو بارد زابر بردباری ها
پریشان خاطری شوریده دارم خاطراتی خوش
همین مانده است از عهد محبت یادگاری ها
زلال باور افشاندم به دشت سینه ها چون گل
به عمری سوختم کاموختم از چشمه جاری ها
کویر آسا به طوفان سراب آمیخت آمالم
دریغ ازشرمساریهای عمری اشکباری ها
(بهمن ۱۳۸۸.یزد/خانه لاریها/محمدی/کویر)
*از محله های دیدنی و تاریخی یزد
*خانه لاریها از خانه های زیبای فهادان در عهد قاجار می باشد