همچون دل صیاد که شد صید سپاهت
افتاده ام از چاله ى تقدیر به چاهت
پنهان شده خورشید، شب از راه رسیده است
با رد شدن باد ز گیسوی سیاهت
مانند همان سیب که از جاذبه افتاد
من را به زمین مى زند این طرز نگاهت
تو راهزنی آمده ای جان بستانى ؟
یا اینکه منم طفل یتیم سر راهت
...
محتاج توام مثل نفس گشته برایم
آن رفتن و این آمدن گاه به گاهت
تاریخ ارسال :
1393/3/19 در ساعت : 17:46:9
| تعداد مشاهده این شعر :
685
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.