غلامعباس سعیدی
1393/3/11 در ساعت : 0:0:58
درود و سلام بر جناب سلیمانپور بزرگوار
در شعری به نام "سه شاعر امروزی" که در همین سایت هم گذاشته شده به این جریان ضدشعر اشاره ای کرده ام:
یکی از آن سه، لبِ آبِ روان رفت و نشست
دود و می روی لب و کنج دهان رفت و نشست
گفت: "دادا ز تو ای چرخ فسونگر دادا
نوبتِ زندگیِ من ز چه دیر افتادا
من اگر پیشتر از حضرت نیما بودم
به هنر بیشتر از حضرت نیما بودم
من نبودم دگران طرحِ مرا دزدیدند
طرح را با همۀ شرحِ مرا دزدیدند
من نبودم که خلیل آمد و نیما بعدش
اول او طرح نوام را زد و نیما بعدش
طرحِ من بود و دو نامردِ زِبل دزدیدند
از منِ سادۀ بیچارۀ چِل دزدیدند"
ناله می کرد و به آن آب روان می نگریست
نقش می بست بر آن آب و به آن می نگریست
پنج گوش و سه پر و لوزی و دیگر اشکال
می کشید از پیِ هم بر سرِ آن آبِ زلال
آب می رفت و امیدِ دلِ او را می برد
نقشۀ هندسیِ مردِ ببو را می برد
به سرش می زد و نقشی دگر از نو می کرد
آب هم آمده محوِ اثر از نو می کرد
یادداشت ها و بحث و مجادلۀ علمی حقیر را با بنیادگذار و طرفداران این ضد شعر در آدرسهای زیر :
www.sherenab.com/Pages-View-22976
sherenab.com/News-View-3265
یا با جستجوی عبارات زیر در گوگل می توانید ببینید و بخوانید:
نقد سبک زلال سعیدی
چراغی در کشف زلال سعیدی
زنده باشید