با سلام خدمت جناب سلیمان پور عزیز
از دقت و امعان نظر آن جناب سپاسگزارم. دغدغه جناب عالی را در امانت داری می ستایم. توضیح نکته ای را ضروری می دانم و آن این که به جان برادر بنده واوی بدان نیفزوده ام. بلکه در خود فرهنگ ها و کتب ادبی معاصر این «واو» وارداتی وارد شده است.
خوشبختانه قبل از فوت وقت و در زمان حیاتم این ملاقات نصیب این ناچیز شد تا از این اشتباهی که استادان ما نیز مرتکب آن بوده اند به دست باکفایت شما خارج شوم و دیگر در حق دهخدا چرند و پرندی با یک واو اضافی ننویسم. چه کنم که از بچگی به جهت نداشتن پول مجبور بودم بعد از گذشتن روزهای متوالی و جمع کردن پول، یک ساندویچی می خریدم و برای رفع گرسنگی با نون اضافی میل می کردم و همان اضافات در روحم چنان نقش بست که به ساحت علی اکبرخان اسائه ادب کردم.
ولی چه چاره که این اشتباه را بزرگان و استادان بنده نیز مرتکب شده اند از جمله دکتر سید جعفر شهیدی و تیم همراه که در اعلام فرهنگ معین، ذیل واژه «دهخدا» چرند پرند را همچون ساندویچی با یک واو اضافی به خورد ما داده اند.
هم چنین در مقدمه امثال و حکم دهخدا، کتاب چرند و پرند چاپ 1334 ، صد سال داستان نویسی، درباره ادبیات و نقد ادبی و بالاخره در پایان نامه دکتری دوست شاعرم مرحوم قیصر امین پور تحت عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر»
و بسیاری از منابع دیگر
و چه بدا که همه نقاب در خاک کشیدند و این اضافات را پاک نکرده رفتند و چه قدر واوهای «چرند و پرندی» که دست ما به یادگار گذاشتند.
بر این می بالم که در زمان حیاتم سعادت دیدار نصیب این بنده روی سیاه شد تا توسط جناب عالی از این اشتباه به در آیم.
وانگهی ای کاش یک نظری به شعر چرند و برند و پرند این جانب بکنید و اضافات آن را نیز گوشزد بفرمایید که ایا خوانش هرمونیکی راه به دیهی دارد یا خیر، چرا که یکی از مجموعه کاریکلماتورهای این جانب با همین نام در دست انتشار است.
دورادور اثار طنز شما را رصد می کنم و بر سحر قلمتان افرین می گویم.
چرند و برند و پرند
به پیشانی طنز
حک گشته است
«چرند و پرند» علی اکبر دهخدا
اگر او بیاید
بدین روزگار پرآشوب ما
ببیند که تاریخ
تگرا می گردد و
همیشه کمِ مردمان
چرند و برند و پرند
و دیگر کسان
با غم و خون دل بدان بنگرند.
ناصح به پند گفت که رو ترک واو کن
آری به چشم جان برادر نمی کنم!
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
سلامی دوباره!
آقا خدا روح استادان شما و ما و همه را- و نیز بسیاری از منابع دیگر را! - قرین رحمت کناد! نور به قبرشان ببارد که می دانستند برخی شاعران امروزی به جنگ با "واو معدوله" برخواهند خاست(با "خواست" اشتباه نشود!) و با نوشتن "خاب" و "میخاهم" در نظم و نثرشان چه "واو"هایی را از بان فارسی حذف خواهند کرد! لذا با اضافه کردن یک "واو" اضافه به "چرند پرند" دهخدا خواستند نسلهای آتی با کمبود "واو" مواجه نشوند.
البته اگر امکان داشت به صفحات روزنامه "صور اسرافیل" نظری بیفکنند متوجه می شدند که زنده یاد علی اکبر دهخدا علیرغم جایگاه رفیعی که در زبان و ادبیات فارسی دارد به اندازه آنها بصیرت نداشته است تا با مکاشفه ای- چیزی از ساقط شدن واوهای معدوله در آخرالزمان باخبر شود ،هم از آنروست که بر سر درِ طنزهای خویش در آن روزنامه وزین:
"چرند پرند"
مرقوم فرموده است!
گیرم عمل به پند نخستم نکرده ای
پنداشتی نصیحت دیگر نمی کنم؟
در شعرتو "برند" میانی اضافی است
بردار ورنه شعر تو از بر نمی کنم!
ترکیب این "چرند پرند"آرمانی است
من خود که واژه ایش فزونتر نمی کنم
با حذف آن سلیس شود شعرت ای عزیز
قمپز -به حق و حرمت تو -در نمی کنم!
بگذار خوش چرند و پرند اهل زور و زر
هرچند بنده پیروی از شر نمی کنم
آهان! رسید شاهدی از غیب اینزمان
پس بی جهت مگوی که :باور نمی کنم
"زر" از قدوم" واو" شود "زور" ای رفیق!
صحبت دگر ز واو ستمگر (!)نمی کنم
بنگر چه فتنه هاست در این "واو"زائده
"گفتم کنایتی و مکرّر نمی کنم!"