ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



حرف از در و دیوار شد سیّد دلش لرزید

حرف از در و دیوار شد سیّد دلش لرزید
با این کنایه روضه را تا آخرش فهمید
حالش دگرگون شد و چشمش کاسه ی خون شد
از چشمه چشمش گلاب اشک می جوشید
مداح گفت هیزم و آتش ، خون و خاکستر
اسپند شد سیّد و آتش را به تن پوشید
تا گفت با ضرب لگد پهلوی زهرا (س) را
فریاد مادر مادرش با ناله شد تشدید
قنفذ قلاف تیغ بر بازوی او می زد
آن ضربه ها شد قاتل مظلومه بی تردید
عمامه را برداشت از سر دست بر سر زد
وقتی شنید این صحنه را مولا علی (ع) می دید
بر زخمهای دل نمک زد این سوالی که
سیّد میان گریه هایش از خودش پرسید
تنها شنیدی روضه را طاقت نیاوردی
دارد تجسم پیش چشم حضرت مهدی (عج)

کلمات کلیدی این مطلب :  روضه ، زهرا (س) ، حضرت مهدی (عج) ، مداحی ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/1/14 در ساعت : 6:25:46   |  تعداد مشاهده این شعر :  816


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

یوسف شیردژم «افق»
1393/1/14 در ساعت : 9:25:4

سلام بر شما

قبول باشد ان شاء الله

وزن این مصرع ایراد دارد :

مداح گفت هیزم و آتش ، خون و خاکستر


هاء هیزم و تاء گفت را در هم ادغام کرده اید که این صحیح نیست برادر !

مابقی مشکلی نداشت

زنده باشید

علی‌رضا حکمتی
1393/1/16 در ساعت : 13:42:56
باسلام

سال نومبارک....
محمدمهدی عبدالهی
1393/1/14 در ساعت : 20:55:34
سلام و عرض تسليت اخوي
درود بر شما
بازدید امروز : 27,043 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,191,354
logo-samandehi