ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مسلمانی نمی دانم

 

من آن مرداب آرامم که حیرانی نمی دانم
به قدر زلفت ای دریا پریشانی نمی دانم
پرم از آیه و سوره ولی در فهمشان عاجز
مسلمانی، مسلمانی، مسلمانی نمی دانم
امیر کشوری هستم به قدر عرش پهناور
ولی بر تخت سلطانی، سلیمانی نمی دانم
شدم همبستر تاریکی و تلبیس شب تا شب

غلط ها  کرده ام اما پشیمانی  نمی دانم
تمام درد من این است عقلم هست و عشقم نه!
ببخشیدم که بیش از این سخنرانی نمی دانم
کلمات کلیدی این مطلب :  حیرت ،


   تاریخ ارسال  :   1392/12/20 در ساعت : 14:50:54   |  تعداد مشاهده این شعر :  1069


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1392/12/20 در ساعت : 21:45:48
سلام بر شاعر محترم جناب سیاهپوش
صحبت در مورد شعر شاعری که خود به همه ی رموزات ، دقایق و ظرایف این الاهه خون آشام اگاه است سخت به نظر می رسد اما چه کنم که علاقه بیش از حد و افراطی به شعر باعث شده است که حرافی در مورد هر شعری حتی شعر بزرگانی چون جناب سیاهپوش را مجاز بدانم و حتما به دلیل اینکه ابشخور این حرافی ها فقط علقه ای فاقد پشتوانه ی علمی است سراسر اشکال نیز هست

1فرم درونی این غزل دچار پاره ای از نا همگونی است ابتدا با فضایی عرفانی شروع می شود ، به تعلیم در می غلطد با فلسفه در هم می امیزد و با طنز به پایان می رسد البته می تواند شعری از همه ی این کارکتر ها بهره ببرد به شرط اینکه زیر دندان مخاطب مثل اجزای حل نشده در غذا گیر نکند
متاسفانه فضاهای مختلف در این شعر بدون اینکه با یکدیگر تشکیل بافت منسجمی بدهند روی هم چیده شده اند
حیرانی و پریشانی در بیت اول بدون حلقه ی واصلی به اندیشمندی و تعلیم منتهی شده است که این خط اندیشه گی مصراع "پرم از ایه و سوره ولی از فهمشان عاجز را به نظم و شعار تبدیل کرده است
ضمن اینکه تکرار مسلمانی در این بیت مخاطب را به یاد مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید / که کفر از شرم یار من مسلمان وار می اید /از مولانای بزرگ می اندازد و به جناب سیاهپوش پیشنهاد می کنم سعی بفرمایید که هیچ بیت یا شعر حضرت عالی در حافظه شعری مخاطب به مقابله با چنین کاربردهای در خشانی و استادانه ای منجر نشود چرا که آن گاه از حلاوت ولذت شعر شما کاسته می شود حقیر به کار بردن چنین تعبیرهایی را در شعر انتحار می نامم چرا که شاعر به دست خودش با حریف سازی زمینه ی نابودی اثر خود را به وجود می آورد
و اما خارج از معیارهای شاعرانه این اثر به لحاظ اندیشه قدرتمنداست
"امیر کشوری هستم "به تصویر کشیدن جهان هستی در قالب کشور و خلیفه اللهی انسان در ان و ناتوانی انسان کشیدن این بار مسوولیت ارزشمند و قابل دفاع است و نشان دهنده این است که شاعر بیشتر غرق در محتوا و اندیشه است تا پردازش های شاعرانه
همچنین تقابل عشق و عقل نیز در این اثر به لحاظ محتوایی قابل تایید و دفاع است اما در ساختار و فرم شعر به خوبی بیان نشده است و این بر می گردد به ذهن محتوا اندیش شاعر
شاعر بدنبال ان نیست که به جای بیان مستقیم از بیانی هنری برای این تقابل استفاده کند درست مثل جایی که خلیفه اللهی خود را در مصراع امیر کشوری هستم بیان می کند

امین نوراللهی (فریاد)
1392/12/21 در ساعت : 11:25:9
سلام.بازهم شعر زيبا و پرمحتوايي از شما خواندم و آموختم.در مورد مصرع "پرم از آیه و سوره ولی در فهمشان عاجز" با جناب گنابادي عزيز موافق نيستم وبه نظرم نبايد تواضع را با شعار اشتباه گرفت هرچند بنده شعار را هم جزيي از شعر مي دانم ولي در مورد مصرع" مسلمانی، مسلمانی، مسلمانی نمی دانم" با ايشان موافقم و معتقدم در اينچنين وزنهايي كه شاعر در تنگنا نيست مي توان از ظرفيت واژه ها استفاده بهتر و بيشتري براي انتقال مفهوم به عمل آورد.پيشنهاد : "مسلمانم ولي هيچ از مسلماني نمي دانم"
--------------
سلام بر امین عزیز
متشکر از اینکه با تفکر گذر می کنید
انشاالله استفاده می کنیم از نظرات خوبتان.
فرمایشات جناب گنابادی محل تامل و دقت بیشتری است. همه می تونیم از دیدگاههای دقیقشان استفاده کنیم. گرچه در برخی موارد ممکن است با نظرشان موافق نباشم. مجال اگر پیش بیاید نکاتی عرض خواهم کرد.
محمدمهدی عبدالهی
1392/12/23 در ساعت : 10:14:40
تمام درد من این است عقلم هست و عشقم نه!
ببخشیدم که بیش از این سخنرانی نمی دانم

سلام و عرض ادب خدمت اخوی بزرگوارم
واقعا غزل زیبایی بود
در سایه سار الطاف خفیه بقیة الله(عج) ماجور باشید
موفق و موید و سربلند باشید
یاعلی
---------
سلام جناب عبداللهی
خیلی متشکر
زنده باشی
فاطمه تفقدی
1393/1/12 در ساعت : 14:57:21
"امیر کشوری هستم به قدر عرش پهناور
ولی بر تخت سلطانی، سلیمانی نمی دانم
تمام درد من این است عقلم هست و عشقم نه!
ببخشیدم که بیش از این سخنرانی نمی دانم"
سلام جناب آقای سیاهپوش
پارادوکس های زیبایی دارداین ابیات برآمده ازدل.
وتکرار"مسلمانی"دراین بیت:

" پرم از آیه و سوره ولی در فهمشان عاجز
مسلمانی، مسلمانی، مسلمانی نمی دانم"

علاوه برایجاد آرایه ی تکرار، بیانگرتاکیدی ست که زیبا می نماید.
سالی نیکو وسرشاراز"مسلمانی" داشته باشید.
یاعلی
--------------------
سلام بر شما بانوی فرزانه و اهل فضل
خیلی ممنون از تامل درس آموزتان در این شعر
سال نو شما هم نورانی
محمد شکری فرد
1392/12/20 در ساعت : 15:51:4
درود جناب سیاهپوش . . .

غزل فاخری ست.

زنده باشید.
-------------
درود و سپاس از محمد عزیز
علی‌رضا حکمتی
1392/12/21 در ساعت : 11:55:13
باسلام
سرشارازلحظه های سرودن باشید.
-----------
سلام بر شما برادر
زنده باشید
یوسف شیردژم «افق»
1392/12/23 در ساعت : 11:1:59
امیر کشوری هستم به قدر عرش پهناور

ولی بر تخت سلطانی ، سلیمانی نمی دانم



شدم همبستر تاریکی و تلبیس شب تا شب

غلط ها کرده ام اما پشیمانی نمی دانم



سلام بر امیر آقا !



غزل زیبا و معناداری است



دو بیت بالا نیز از بهترین ابیات غزلتان است
------------
سلام بر شما جناب شیردژم
خیلی متشکر
زنده باشید و سلامت



زنده باشید



ابراهیم حاج محمدی
1392/12/20 در ساعت : 20:23:5
درود
بسیار زیبا . دست مریزاد
--------------
درود بر استاد گرانمایه
خیلی ممنون
هادی ارغوان
1392/12/21 در ساعت : 18:36:23
سلام

دست مریزاد

----------------
سلام خیلی متشکر
شکیبا غفاریان
1392/12/21 در ساعت : 10:38:17
امیر کشوری هستم به قدر عرش پهناور
ولی بر تخت سلطانی، سلیمانی نمی دانم

تمام درد من این است عقلم هست و عشقم نه!
ببخشیدم که بیش از این سخنرانی نمی دانم

درودتان
---------------
سپاس
صمد ذیفر
1392/12/22 در ساعت : 17:35:4
سلامی بر امــــیر کشوری پهــــــناور وعرشی
سخن فاخر،وَ من جاهل به آسانی نمی دانم

زمانی کفشـــداری کردم از صاحبدلی، حرفش
مطابق با غزل، من فـــــرق چندانی نمی دانم
سلام.
و درودها بر جناب سیاه پوش عزیز .
عارفانه ، عاشقانۀ زیبا و قابل تاملی خواندم و لذت بردم . دستمریزاد.
پـُـرَم از آیه و سوره ولی در فــهم شان عاجز
مسلمانی، مسلمانی، مسلمانی نمی دانم
تقابل مورد انتظار خداوند از یک مسلمان در مقابل قران .سه مرحله است :
.1.خواندن 2.فهمیدن .3. عمل کردن .
آیه هایش روشنی بخش وجود
ذرّه در معــــنای آن اندر سجود .
کشتی نوح اســت چون آید بلا
هر که فهـــم آن کند گردد رها
مومنان را شرطِ ایمـــان با عمل .
شرطِ جنّت، درک قــــران با عمل
اجرای هر سه مرحله انسان را کامل و انسان حقایق را شاهد می شود ..
دو مرحله اول دوم بدون عمل ،حیرانی به همراه دارد.
و فقط مرحلۀ اول که در بیت آمده حتی حیرانی را هم ندارد .
که در بیت اول خود را به مردابی آرام و بی درد تشبیه کرده که حیرانی نمی داند
تکرار مسلمانی هم ناکید است که محور غزل است و تاکید بجایی است .که اگر این مسلمانی را می دانستم . امیر ملک تن که وسعتش بیکرانه تا عرش است، بر تخت سلیمانی (کمال) می نشست .
اگاهی به اعمال و بدون توبۀ نصوح و در نهایت علت همه این کاستی ها . داشتن عقل و نداشتن عشق .
عشق لازم است تا فهم و عمل قران حاصل شود و بر تخت سلیمانی نشیند و پشیمانی از اعمال غلط را به توبه نجات دهد.

حال و هوای درونی برای این قالب و ردیف آشناست .( غزل راز دنیا )
چه رازی داری ای دنیا من آن معنا نمی دانم
خطایی در اشارت نیــست.من ایمـا نمیدانم.
سفر در ملک هســــتی از پی سرّ بقا کردم
گذشتم از پل دنیــــا .ره عقبــــا نمیدانم.
سعادت و رستگار تان آرزوست
--------------
سلام و بسیار سپاس از حوصله شما
بنده نوازی فرمودی جناب ذیفر
التماس دعا
این شعر اخیر را قبلا ندیده بودم

بازدید امروز : 7,819 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,229,026
logo-samandehi