سلام. مانند همیشه شعرتان تازه و باطراوت است. دست مریزاد . شاد باشید در کنار شعر و شاعرانگی.
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:32:31
سپاس دوست گرامی
|
|
سلام و درودها
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:38:44
درود
|
|
درود با این زیبا سرود. خشم در شأن چشم هایت نیست، با من این روزها مدارا کن این سلاح کشنده را نکند رو به این نقطه کار بگذاری
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:41:37
سپاس
|
|
درودها بر استاد فرهیخته و شیوا سخن... از خصوصیات مطلوب و مرغوب این غزل زیبا و سایر آثار آن استاد فرزانه، زبان امروزی شعر است... تبریکات صمیمانه ی این کمترین را پذیرا باشید... ماندگار باشید و رستگار... یاحق
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:35:51
درود و سپاس
|
|
درود بر جناب صفادل عزیز که واژه واژه ی شعرهایش بوی عشق می دهد میل دارم که مثل آن ایّام باز با من قرار بگذاری توی دستان خالی این مرد بی تعارف انار بگذاری دست مریزاد استاد
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:40:41
درود جناب اقتداری عزیز
|
|
سلام استاد گرامی شعراتون همیشه قشنگ است. با مهر
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:42:1
سپاس دوست عزیز
|
|
سلام و عرض ادب استاد عزیز بسیار زیبا بود مثل همیشه ماجور باشید
|
درود به حس لطیف ونگاه شاعرانه ی تان
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:38:7
درود
|
|
آفرين
آفرين
چقدر ناز و شنيدني است اين غزل
آن هم از شما!
مواظب عشق پيري باشيد!
خدابخش صفادل
1392/12/18 در ساعت : 20:19:40
محبت دارید.
|
|
با درود فراوان باعث افتخار است که شعرم را بخوانید: روز و شب هی بهانه آوردی تا دلم را کنار بگذاری با دل بی قرار همسایه مخفیانه قرار بگذاری من حسادت نمی کنم امّا تو خودت بی طرف قضاوت کن این درست است سیب برداری در ازایش انار بگذاری؟ من که باور نمی کنم این را که تو از بین این همه قانون این یکی را فقط بلد باشی پای من چوب دار بگذاری ابرها را یکی یکی بردی آسمانها مچاله شد خشکید مثل این که دوباره می خواهی پشت شیشه غبار بگذاری به گمانم رسیدن عقلت به همین سادگی میسّر نیست باید از ابتدای مغزت را تا به آخر قطار بگذاری مگر این که برای وجدانت که یقیناً به خواب هم رفته یک سبد آفتاب تابستان یا اقلّاً بهار بگذاری رفتنم را ببین و باور کن عشق اول همیشه می ماند این تو هستی که بعد از این باید پا به سمت فرار بگذاری
خدابخش صفادل
1392/12/18 در ساعت : 20:32:40
.درود بر شما ! زیبا بود.
|
|
ممنون از حضور زیبای شما استاد این غزل زیبا را دوست دارم.قند مکرر بود سپاس
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:41:18
سپاس
|
|
|
با سلام به استاد
به نظرم اگر بیت داش آکل نمی آمد شعر فراگیرتر و زیباتر می شد .
درد داش آکل را ، مرجان بعد از مرگ او از بیان طوطی فهمید.
خدابخش صفادل
1392/12/18 در ساعت : 20:21:6
سپاس از پیشنهاد تان.
|
|
سلام جناب صفادل عزیز و هزازان درود بر شما همیشه سلامت باشید
خدابخش صفادل
1392/12/18 در ساعت : 20:15:13
درودوسپاس!
|
|
خيلي خيلي خوب بود اين شعر
خدابخش صفادل
1392/12/18 در ساعت : 20:14:24
سپاسگزارم.
|
|
درود بر شما استاد من هم یک غزل دقیقا با همین ردیف و قافیه و وزن دارم که صد البته به پای کار زیبای شما نمیرسه .. خیلی زیبا و دلنشین سرودید مثل همیشه برقرار باشید
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:36:56
درود
خوشحال میشم که شعر شما را بخوانم
سپاس
|
|
سلام و درود خواندم. روان و خوب بود. سپاس
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:41:0
درود و سپاس
|
|
سلام
ارادت..
لذت بردم
خدابخش صفادل
1392/12/8 در ساعت : 18:42:19
درود
|
|
سلام شاعرزخم وجنون وشیدایی.شاعرعاشقانه های همیشه استادصفادل عزیز. سال هاست که درسایه سارغزل های زلالت،حال خوشی دارم.ازحضورمهربانت دراین سایت بسیارخوشحالم. زنده وسرزنده باشید.
خدابخش صفادل
1392/12/18 در ساعت : 20:18:56
درود بر شما جناب انصاری گرامی.
|
|