باسلام وعرض ادب
اول:
به نظرم "سرودآوردن" به عنوان فعل مرکب اورده نشده است
چراکه سرودآوردن اگربه عنوان فعل مرکب آورده شده باشد،
چنین فعل مرکبی وجودنداردیاحداقل نگارنده ازآن بی اطلاع است،
دوم
اما "سرود" اگراسم باشدوجدای از "آوردن"،ِ آیامنظوراز"سرود"آوردن خدا، آیات الهی ست ؟ ظاهرن بایداین طورباشد،اماچراسرودآوردن؟
سرود به معنای: تصنیف وآهنگ وسخن سرودن وسراییدن و فقط دریک موردبه معنای سخن(دربرهان) آورده شده است باکمی سختگیری می توان گفت مقام باریتعالی به سرایشگر(نعوذبالله) فروکاسته شده.
فرخی می گوید:
مردمان راخرد و رای بدان دادخدای
تابدانندبدازنیک وسرود از قرآن
وناصرخسرو:
ازسخن چیزنیایدبه جزآوازستور
مردم است آنکه بدانست سرود ازتکبیر
سوم
'درودآوردن ' بسامدی درزبان معیارشعرکنونی نداردالبته اگربه عنوان فعل مرکب استفاده شده باشداصلن مصطلح نیست.
هرچنددرلغتنامه ی دهخدا آمده است:
درودآوریدن - درود(بخوانیدصلوات)آوردن، سلام وتحیت آوردن، تحیت گفتن ازجانب خودیاکسی ...ومثال علامه دهخدابرمیگرددبه فردوسی ..
همان پورمهترکه طینوش نام
به شاه آوریده درود و پیام
چهارم
اماسر"فرودآوردن" دقیقن یک فعل مرکب است وباتوجه به اینکه افعال "سرودآوردن" و " درودآوردن" نمی توانندفعل مرکب باشندبه انسجام رباعی به عقیده ی حقیرلطمه خورده،
هرچندمحتوای آیینی آن بسیارجذاب وبندهای سه وچهارفوق العاده هستند،
امادومصراع اول تمهیدات درخوری نیستند(حداقل ازنظردستوری).
و آخر :
دربعضی رباعی ها مصراع آخرآنچنان قوی است که خواننده بدگمان میشود که ابتدابند آخر سروده شده وبعدبندهای دیگر...واین سوء تفاهمی ست که برای رباعی هایی بامطلع ضعیف پیش می آیدولی این رباعی رابه حساب آن هانمیشود گذاشت چراکه مفهوم غنی مصرع دوم انکارناپذیراست(ونه فرم اش)
یاحق