ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نقیضه ی چه کنم!

من هنرمند ِ همین خاک و دیارم، چه کنم؟

لحظه ای فولم و یک عمر خمارم ، چه کنم؟!

 

متورم شده اوضاع ِ من و شرمنده….

مثل ِ “چیز” (۱) از دوطرف تحت فشارم، چه کنم؟

 

می شود دود بلند از سر ِ طاسم ، گاهی

می کشد سوت مُخم ، مثل قطارم چه کنم؟

 

زن ِ بی چاره ی بنده پدرش زندانی ست

به جز این که پدرش را به در آرَم چه کنم؟!

 

“به عمل کار بر آید به سخندانی نیست” ،

همه جا چون روءسا هست شعارم! چه کنم؟

 

با زبانی که درازست و کمی تند ، ولی

جز خدا منتی از خلق ندارم….چه کنم؟

 

آن یکی سوی بیابان برود در پی صید

بنده در شهر به دنبال ِ شکارم….چه کنم؟!

 

(گفته باشم به شما این که “شکار”ی در شهر

غیر از این “سوژه” بیاید به چه کارم؟ چه کنم؟)

 

عشقم این است که عنوان شده در مصرع بعد:

روی لب ها گل ِ لبخند نکارم چه کنم؟

 

تا شود شاد دل ِ هموطنانم شب و روز

بزنم از شکم و گشت و گذارم ، چه کنم؟

 

هستی ام خنده و دارایی ِ من لبخند است

از ازل بوده همین دار و ندارم چه کنم؟

پی نوشت:

۱-چیز ، چیز است دیگر….! حالا به “چیز”ش گیر ندهید.تازه قدما هم گفته اند: تا نباشد چیزکی/شاعر نگوید چیزها!

کلمات کلیدی این مطلب :  شعر طنز ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1392/11/14 در ساعت : 7:57:52   |  تعداد مشاهده این شعر :  526


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1392/11/14 در ساعت : 18:24:59
سلام و عرض ادب بزرگوار
درود بر شما
دست مريزاد
راشد انصاری
1392/11/15 در ساعت : 9:7:6
متشکر
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/11/14 در ساعت : 15:7:51
درود بر شما!!
خیلی "چیز" بود !!! یعنی خیلی زیبا بود...!
بی تعارف بگویم طبع طنازتان ستودنی و اشعار طنزتان خواندنیست!
همواره شاد و طنّاز باشید.
یاعلی(ع)
راشد انصاری
1392/11/15 در ساعت : 9:6:45
سپاس
شکیبا غفاریان
1392/11/14 در ساعت : 8:41:32
سلام
و درود بر شما استاد
هماره جاري باشيد..
راشد انصاری
1392/11/15 در ساعت : 9:6:22
ممنون
بازدید امروز : 2,266 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,223,473
logo-samandehi