ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سهم و من و مريم
درست فاصله اي چند تا محرم بود

قطار آمد و بارَش بساط ماتم بود

قطار آمد و آتش براي مان آورد 

هزار شعله ، نه! انگار كن جهنم بود

نگاه كرد به آتش نشان و زوزه كشيد

بساط حيله هم از هر طرف فراهم بود

كسي براي تهمتن نگفته بود از چاه

ميان معركه تنها شغاد محرم بود

به پيشواز برادر به حيله مي آمد

هزار چهره ، نه ! اهريمن مجسم بود

خيانت از در و ديوار رو نشان مي داد

درست جنگ ميان شغاد و رستم بود

صليب داغ تو تنها نصيب من شد، مرد!

فقط همين به خدا سهم من و مريم بود

به حال « زينب» ات اي كاش رحم مي كردند

كسي كه دست تو بر زخم هاش مرهم بود

تمام قامت سبزت نصيب آتش شد

نه! عادلانه نبود اين ، نه! سهم ما هم بود

هلا دلاور آتش نشان من برخيز

كه پنجه هاي تو فولاد بود محكم بود

شكست پشت غزل هاي عاشقانه ي من

كه درد داغ تو سنگين تر از دو عالم بود

شبيه قامت مردانه ات هميشه ي من !

ميان طايفه ي ما نبود يا كم بود 
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/11/13 در ساعت : 21:10:8   |  تعداد مشاهده این شعر :  610


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد حسین انصاری نژاد
1392/11/13 در ساعت : 22:34:55
سلام شاعرزخم وجنون وشیدایی.
ازپیوستن شماشاعرعاشقانه های همیشه به این سایت وزین،بسیارخوشحالم.درسایه سارشعرهای زلالت،حال خوشی دارم.این غزل غمگنانه ات،باردیگرقلبم رافشردو..
خدابخش صفادل
1392/11/14 در ساعت : 20:41:28
درود و سپاس شاعر
علی اصغر اقتداری
1392/11/14 در ساعت : 21:13:14
سلام
هنوزهم برای من یاد آوری حادثه ی تلخ از دست دادن فرزند عزیزتان درد آور است
خدابخش صفادل
1392/11/17 در ساعت : 12:23:38
سپاس
شبنم فرضی زاده
1392/12/11 در ساعت : 12:18:22
لذت بردم
چقدرحس زیباییست.......
شبنم فرضی زاده
1392/11/14 در ساعت : 10:47:22
سلام شاعر
چقدرخوشحالم که می خوانمتان
دلتنگ اشعارتان بودم
یاد نیشابورتان سبز
خدابخش صفادل
1392/11/14 در ساعت : 20:44:22
سپاس از مهربانیتان
ایمان کریمی
1392/11/14 در ساعت : 22:36:6
سلام جناب صفابخش

روح عزیزتون شاد

یاعلی
خدابخش صفادل
1392/11/15 در ساعت : 20:18:42
سپاسگزارم
بازدید امروز : 8,303 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,229,510
logo-samandehi