بعد از تو غصه آمد و در سینه جا گرفت
در بسته است حال من از این هوا گرفت
یادت میان سینه ی من اغتشاش کرد
این التهاب خواب خوش از چشم ها گرفت
می خواست غصه در دل من کودتا کند
دستی به دست خاطره ات داد و پا گرفت
تا کی میان بیم و امید تو سر کنم ؟
فکری بکن که سکه ی یاسم بها گرفت
از بس ندیدمت لبم از خنده شد تهی
از بس نیامدی همه جا را بلا گرفت
لبخند پر کشید و به جایش نشست اخم
ترکیب بند صورت من هم نما گرفت
لازم به آن که کن فیکون هم کنی نبود
می شد که زیر دست مرا با وفا گرفت
سلام ...طاعات و عباداتتون مورد قبول حق
دوستان عزیز من شعرم رو برای شنیدن نقد شما عزیزان توی سایت درج کردم، لطفا بدون تعارف نظرتون رو بنویسید
دوم هم اینکه از نقد دوستان اصلا ناراحت نمی شم
با سپاس از دوستانی که زحمت خوندن شعر و نقد اون رو به عهده میگیرند
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/5/14 در ساعت : 1:20:17
| تعداد مشاهده این شعر :
4847
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.