ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سفر خاکستری
سفر خاکستری                              سال 75
سفری خیالی به  نا کجا آباد!!
 
وقتی رسیدم غنچه ­ها پژمرده بودند
در حسرت یک قطره باران مرده بودند

سبزینه ­ها افسرده و بی ­رنگ بودند
انگار با داس خزان در جنگ بودند

هر جا قناری بود بی ­آواز دیدم
در چشم­ هایش حسرت پرواز دیدم

دریا شکوه آبی ­اش را داد می ­زد
از سوزِ تف ساحل خودش را باد می ­زد!

وقتی رسیدم، آسمان رنگ عزا داشت
در سینه ­اش، گویی نشان از درد ما داشت

بر شانه­ های شهر، ثقل درد دیدم
در سینه­ ها، انبوهِ آهِ سرد دیدم

اسطوره ­ها در ذهن مردم، مرده بودند
افسانه­ ها را باد و توفان، برده بودند

خانه، خیابان، کوچه­ ها، خاکستری بود
خواب تمام کودکانش، بی ­پَری بود!

دیدم حضور خنده بر لب ­ها خیالی ست
در سینه ­ها جای نشاط و شور خالی ست

آیینه ­هاشان در حصار زنگ بودند
صلح و صفا بر سقف شب آونگ بودند

در ذهنشان گل ­ها به شکل خار بودند
حتی درختان پیش آن ها دار بودند!

در آسمان صد ابر ماتم گریه می ­کرد
بر حالشان حتی محرّم گریه می­ کرد!

گم کرده بودم خویش را، بی ­خویش بودم
در حسرت یاهوی یک درویش بودم

چون شیشه ­ای با سنگ نومیدی شکستم
با آتشی در چشم، بار خویش بستم
 

ctrl/cmd+v
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/23 در ساعت : 14:17:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  571


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1392/10/28 در ساعت : 14:2:41
سلام و عرض تبریک ایام استاد عزیز
واقعا زیبا بود
لذت بردم
ماجور باشید
سیاوش پورافشار
1392/10/23 در ساعت : 18:13:14
درود استاد اقتداری
از شعر وزینتان محظوظ شدم
موفق باشید




جناب پور افشار عزیز درود بر شما وممنون از محبتتان
محمد شکری فرد
1392/10/24 در ساعت : 9:34:34
سلام . . .

درود استاد.

زنده باشید.






درود بر شما
مجتبی اصغری فرزقی
1392/10/25 در ساعت : 7:30:33
سلام و عرض ادب
ممنون از تذكرتان استاد


موفق باشيد
دکتر آرزو صفایی
1392/10/23 در ساعت : 15:7:27
درود استاد
زیباست
دست مریزاد






سلام بر خانم دکتر صفایی گرامی ولطف همیشگی شان
آیدین قوجا
1392/10/23 در ساعت : 21:55:26
سلام
دست مریزاد استاد




سلام بر جناب آیدین عزیز
رضا محمدصالحی
1392/10/24 در ساعت : 16:20:7
دریا شکوه آبی ­اش را داد می ­زد
از سوزِ تف ساحل خودش را باد می ­زد!


بسیار عالی و فخیم

درود بر شما استاد اقتداری




سلام بر جناب صالحی وسپاس از نظر مبارکتان
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/10/23 در ساعت : 14:39:4
دریا شکوه آبی ­اش را داد می ­زد
از سوزِ تف ساحل خودش را باد می ­زد!

در آسمان صد ابر ماتم گریه می ­کرد
بر حالشان حتی محرّم گریه می­ کرد!

تازگی ها مثنوی به این زیبایی نخوانده بودم استاد.
دستمریزاد... با صحّت و عافیت برقرار باشید!





سلام بردکتر عزیز ممنونم از اظهار لطفتان
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1392/10/23 در ساعت : 17:22:14
درود استاد اقتداری

بسیار زیباو دلنشین است

پاینده باشید.




درود بر جناب کریما ی عزیز لطفتان را سپاس
شبنم فرضی زاده
1392/10/29 در ساعت : 12:2:16
چون همیشه هایتان زیبا وماندنی
عمار موحد
1392/10/24 در ساعت : 2:8:33
از سوزِ تف ساحل خودش را باد می ­زد!
بسیار عالی..




درور بر جناب موحد گرامی.
فهیم بخشی
1392/10/23 در ساعت : 19:34:55
سلام ودرود بر جناب اقا اقتداری نازنین و بزرگوار

بسیار زیباست



درود بر شما





درود بر نازنین فهیم ممنون از نظتان
صمد ذیفر
1392/10/24 در ساعت : 12:11:21
دریا شکوه آبی ­اش را داد می ­زد
از سوزِ تف ساحل خودش را باد می ­زد!

سلام و درود جناب استاد اقتداری عزیز وبزرگوار .
مثنوی زیبای شما را چند بار خوانده و آموزشی لذتبخش سعادتی بود که نصیب شد .از خداوند طول عمری با عزت و سعادت برایتان تمنا میکنم .

در آسمان صد ابر ماتم گریه می ­کرد
بر حالشان حتی محرّم گریه می­ کرد!

گم کرده بودم خویش را، بی ­خویش بودم
در حسرت یاهوی یک درویش بودم







سلام وعرض ادب
سپاس از حضور مبارکتان جناب ذیفر عزیز
علی گیاهی
1392/10/24 در ساعت : 20:3:29
درود بر استاد ارجمند و این شعر زیبا ..





درود بر گیاهی عزیز.
سمیه اکبری
1392/10/26 در ساعت : 9:25:31
دریا شکوه آبی ­اش را داد می ­زد
از سوزِ تف ساحل خودش را باد می ­زد!





ممنون
ورودتان به سایت شاعران پارسی زبان را گرامی می دارم
بازدید امروز : 2,492 | بازدید دیروز : 9,383 | بازدید کل : 123,045,334
logo-samandehi