ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



باغ در حصار مصائب
 
با دلت - اين ثُقبه‌زار[1]، اين كهنه‌تر انبان ـ چه داري؟
از سفر برگشته! سوغاتِ سفر چندان چه داري؟
 
ديگر اي مانند من مغموم سر در غار كرده!
قصّه خود با «شهريارِ شهرِ سنگستان» چه داري؟
 
جز دو ابر آشكارا خيس باران ـ زير پلكت ـ
وآن مه­آگين قلّه‌ی غم ـ در دلت پنهان ـ چه داري؟
 
با شبيخون‌هاي عمراُوبارَت[2]ـ آه، اي يأس! ـ ديگر
انتظار مرگ از اين ويرانه‌تر ويران چه داري؟
 
رنجه از راه درازي چون «پشيماني» رسيدي
از سفر برگشته! اي برگشته از پيمان! چه داري؟
 
زهر؛ قاتل، زخم؛ كاري، درد؛ كهنه، داغ؛ ناگاه
با دلم ـ اي نوش­دارويت عبث! ـ درمان چه داري؟!



[1] ثُقبه: سوراخ.
[2] اوبار: خورنده. 
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/9/23 در ساعت : 11:44:47   |  تعداد مشاهده این شعر :  479


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  مژگان امیری     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام جناب رجبعلی زاده اشعارتان سرشار از زیبایی است قلمتان نویسا
نام ارسال کننده :  مژگان امیری     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام جناب رجبعلی زاده اشعارتان سرشار از زیبایی است قلمتان نویسا
نام ارسال کننده :  مژگان امیری     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام جناب رجبعلی زاده اشعارتان سرشار از زیبایی است قلمتان نویسا
محمدمهدی عبدالهی
1392/9/23 در ساعت : 20:32:26
سلام اخوي
بهره بردم
موفق باشي
صادق شهبازی
1392/9/24 در ساعت : 0:4:59
درود جناب رجبعلی زاده ، سروده ی زیبایتان را خواندم ، موفق و پیروز باشید.
فاطمه معین زاده
1392/9/24 در ساعت : 0:44:50
به نام خدا
سلام
حقیقتا خواندنی بود!
احسنت.
رنجه از راه درازي چون «پشيماني» رسيدي
از سفر برگشته! اي برگشته از پيمان! چه داري؟
خلیل ذکاوت
1392/9/27 در ساعت : 13:13:37
سلام
و صد آ،رین
غزل عمیقی دارای رگه هایی قوی از اندیشه
موفق تر باشید
آقاعلیر
صادق شهبازی
1392/9/24 در ساعت : 0:5:21
درود جناب رجبعلی زاده ، سروده ی زیبایتان را خواندم ، موفق و پیروز باشید.
بازدید امروز : 17,991 | بازدید دیروز : 24,600 | بازدید کل : 123,797,260
logo-samandehi