ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بی قراری

چشم خود را باز کن ، چشم انتظاری را ببین
هر قراری را رها کن ، بی قراری را ببین

مهره ی ماری اگر او داشت از ما پس گرفت
ما خمار آلوده ایم و زهر ماری را ببین

دولت قبلی هر آن کاری که می دانست کرد…
خوب یا بد را ولش ، اوضاعِ ِ جاری را ببین

بیت بالا را اگر از وضع جاری گفته ام
بیت پایینی ، به نوعی پاچه خاری را ببین

ای رییس! از ما اگر دیدی بدی لطفا ببخش
در نگاه ِ جمله ی ما شرمساری را ببین (۱)

فصل گرمای جنوب و قصه ی تلخش گذشت
در زمستان بار دیگر بی بخاری را ببین!

سوژه ی شعرم از این جا می شود کلا عوض
اتفاقات زمان ِ خواستگاری را ببین:

روز اول دیدنی های فراوان دیده شد
با خودم گفتم پسرجان، اصل کاری را ببین!

دخترک چون دسته ی گل در کنار مادرش
این یکی را بی خیالش، آن کناری را ببین(۲)

گاه حتی مادر از دختر کمی زیباتر است
در چنین وضعی دقیقا بدبیاری را ببین!

ذهن و افکارم مشوش شد برای لحظه ای
روز روشن این همه بی بند و باری را ببین!
پی نوشت:
۱-این مصراع تصویری است…
۲-این مصراع هم تصویری است ، اما مشخص نیست شاعر با اشاره ی انگشت کدام یک را نشان می دهد! دختر یا مادر را…؟!

کلمات کلیدی این مطلب :  شعر طنز ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1392/8/11 در ساعت : 8:53:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  612


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/8/11 در ساعت : 9:5:29
فصل گرمای جنوب و قصه ی تلخش گذشت
در زمستان بار دیگر بی بخاری را ببین!

(بی بخاری) در بردارنده ی ایهام جالبیست!
دست خوش
و سلام
راشد انصاری
1392/8/12 در ساعت : 8:53:5
سپاس بزرگوار
بازدید امروز : 1,998 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,223,205
logo-samandehi