ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



حیات پاییزی
گاهی زندگی در فصل پاییز، مثل خود پاییز برگ‌ریزان است و ریختنی... مدام ریختن و ریختن و ریختن و فرو افتادن. و تو در میانه‌ی این ریختن‌ها و فروافتادگی‌ها، مدام خود را می‌جویی؛ انگار که گم شده‌ای. خودت را با نگاه خودت می‌کاوی و می‌گردی و هر چه بیشتر می‌جویی، کمتر می‌یابی و این یعنی زندگی پاییزی؛ برگ‌ریزان زندگی در میانه‌ی گم‌شدن‌های‌ات...
 
 
اصلاً روزگار ما، روزگار گم‌شدن است. ما آن‌قدر ناشیانه­ خود را به اهل فهم و یافتن شبیه می‌دانیم که باور می‌کنیم گم نشده‌ایم و توهّم دانندگی و علم، ما را نشانده است بر اریکه‌ی موهوم اقتدار و حاکمیّت.
 
ما گم شده‌ایم... مدّتها است گم شده‌ایم و در میانه‌ی خواب نسیان‌مان گاهی برخی از میان بیدار شده‌اند و خود را به چوبکی یا صخره‌ای دوخته‌اند و رها از این وهم و تاریکی. و بیشتر ما، هنوز در خواب و نسیان و توهّم. و همه ای بسا نمی‌دانند که خواب‌اند و گمان بیداری، آن‌چنان دلکش و فریبنده و عجب­آور که باور نمی‌کنند روزگار و عهد دیگری غیر از این‌که می‌گذرانیم، مماس بر حیات ماست.
 
گاهی زندگی در فصل پاییز، مثل خود پاییز برگ‌ریزان است و ریختنی... و بهار و تابستان و زمستان هم، همین‌طور.
کلمات کلیدی این مطلب :  زمان‌آگاهی ، پاییز ، سعید اشیری ،

موضوعات :  نثر ادبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/8/9 در ساعت : 10:55:15   |  تعداد مشاهده این شعر :  803


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی گیاهی
1392/8/9 در ساعت : 17:17:58

درودتان برادرشاعرم....
دستمریزاد
امیر سیاهپوش
1392/8/13 در ساعت : 14:57:50
سلام برادر
از این طرفا؟
مجتبی خرسندی
1392/8/11 در ساعت : 11:51:2
سلام
کاملا" موافقم...
درود برشما
موفق باشید
تامحرم...
یاعلی(ع)مدد...
بازدید امروز : 6,994 | بازدید دیروز : 31,946 | بازدید کل : 124,522,480
logo-samandehi