ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نفرین

من این نامردمی بی حرمتی ها را نمی خواهم ببینم
نفیر مرغ حق ، بانگ  زغن ها را نمی خواهم ببینم
شگفتا  دست های  باز شکافد  کوه و دشت  از بن
 من این دستان بسته روی پاها را نمی خواهم ببینم
سراسر خانه در تاریکی مطلق  نباشد  روزن نوری
من این ظلمت سرای طاق و تنها را نمی خواهم ببینم
چراغی گر  نیفروزد نوری را سرانجامش به خاموشی است
من این خاموشی وافتادن از ا نوار  بالا را نمی خواهم ببینم
دل و دستم بسوی دست و دلبازی غمین  و ناتوان  گشته
من این با غم شدن  دمساز و نجواها را نمی خواهم ببینم
نوای ساز و موسیقی  نمی سازد  سازم را به  هر  کوکی
من این ماتم سرای دور گشته از خوشی  ها را نمی خواهم ببینم
پیامی داشت غزلخوانی بلبل باغ و بستان ها صفایی داشت
من این کوچ پرستوها ز کوه ودشت ها را نمی خواهم ببینم
قلوب  ما  نوای همدلی ها و زبان ما  پیام  همزبانی  داشت
من این صدها سخن خفته در کنج  گلو ها را نمی خواهم ببینم
ظهور سرخ گل  در ما حضور ارغوان  در باغ  و گلشن  بود
من این  پژمردگی در خویشتن افسردگی ها را نمی خواهم ببینم
زبان ما زبان راستین بود و حضور ما  حضور آهنین هرجا
من این رسم دروغ و افترا بستن غروب راستی ها را نمی خواهم ببینم
نشانی نیست ز جوشش های هوشیاری وآگاهی و ﭐزادی
من این بی عزتی نا بخردی ها را نمی خواهم ببینم
23/2/92


موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/23 در ساعت : 10:11:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  847


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

هم اکنون 14 سال (شمسی) و 7 ماه و 1 روز و 17 ساعت و 13 دقیقه و 13 ثانیه است همراه شماییم 460055593.372 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 6,069 | بازدید دیروز : 100 | بازدید کل : 124,220,797
logo-samandehi