باید به روشنی به رهایی دخیل بست باید امید را بدوانید در قفس! درود جناب اقتداری گرامی ++++++++++ سلام بر شما ونگاه مهربانتان دوست عزیز!
|
باید به روشنی به رهایی دخیل بست باید امید را بدوانید در قفس! با سلام خدمت استاد خوب ومحبوبم،جناب اقتداری: این جام پر فروغ که بالا گرفته اید روشن نمی شود الا به خون دل! ممنونم بزرگوار
|
سلام به استاد عزیز خیلی زیبا بود استفاده کردم
|
سلام به شاعر ارجمند و گرامی جناب آقای اقتداری (1) آفتاب آمد دلیل آفتاب ؛ و اثبات اینکه در دنیای شعر و ادب ، و مهارت در هنر هم « گُل آن است که خود ببوید » و نه آنکه ناقد بگوید ! ؛ حال بنده ی کمترین که به هیچ وجه من الوجوه ناقد ادبی هم نیستم . بازدید قریب به یکصد بار شعر شاعری که خود در زمره ی معدود « شاعران کلیکچی سایت » نیست ؛ و قریب به سی خوشم آمد که بازهم خیل « خوشم آمد نویسان حرفه ای » ( بده بستان کاران مخلوق سیستم مجازی ایرانی ) در اینجا جدٌی تر عمل کرده اند دلیل بر کیفیت عالی شعر ، چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا ، به خصوص پیام نهائی آن است . آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است ؟! وضوح شعر جای فرافکنی برای کسی نگذاشته است که با تشبٌث به « المعنی فی بطن الشاعر » عدم درک خود را به عدم مهارت شاعر نسبت دهد ؛ شعر حاضر برای حتی تحصیلکردگان در دانشگاه !!! بنام مازاد غلط آباد فریدان هم صراحت دارد ، و سلامت و فصاحت و بلاغت . هرگز به اینکه برخی از نخوانده ملٌا شدگان عرصه ی شعر در « دنیای مجازی » می نویسند « بحر عروضی خوبی انتخاب کرده اید » !!! معتقد نیستم . معمولا" انتخابِ ارادی بحر عروضی برای یک شعر از مشغله های « شعربافان قلم به مزد » است و لاغیر . شاعری که واقعا" شاعر باشد و به قریحه ی خدادادی خود متکی باشد طبیعتا" و ناخود آگاه خود را در یک بحر عروضی می بیند ، و در آن غرق می شود ، و به زیبائی می سراید ؛ اینطور که جناب عالی سروده اید . شعری است ساده ، واضح ، و روان که همین سه صفت برای شرف شکلی یک شعر کافی است و حاکی از صراحت بیانی که از هر شاعر و نویسنده ای توقع می رود . (ادامه دارد )
|
درود بر شما جناب اقتداری شیوا سرودید
|
درود بر جناب اقتداری و این شعر دل انگیز
|
سلام بزرگوار بسیار زیبا...
|
سلام...مثل همیشه آموختنی بود استاد... دعا گویتان هستم.
|
با آن که بال فکر شما را بریده اند باز این پرنده را بپرانید در قفس ...... درود بر شما و طبع بلند تان. فیض بردم از این غزل زیبا و دل انگیز
|
با سلام ودرود بر شما جناب اقای اقتداری مرحبا **************** ممنونم ودرود بر شما
|
درود استاد نیک مهر زیباست ++++++ درود بر شما که نگاهتان جز خوبی چیزی نمی بیند
|
با آن زبان سرخ که فریاد می زدید شعری به رنگ بال بخوانید در قفس جدا شعر زیبایست ...دست مریزاد جناب اقتداری
|
(2) شاید لازم نباشد اشاره ای به مکتب شعری روشنگرانه و دادخواهانه ی معاصر ایران داشته باشم ؛ و اوج آن در نود و پنج - هشتاد و پنج سال قبل از این ، که من از خراسانی هایش ملک الشعراء بهار را بسیار بیش از دیگران می پسندم ؛ مکتبی است که هرلحظه به آن وارد شوی آن را بسیار قوی تر و غنی تر از همیشه می بینی و من در این اواخر به آنجا سری نزده بودم مگر امروز صبح با این شعر شیوا و بسیار پرمحتوای جناب عالی که : « جرس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها ...» شاعر باید اِشعار بدارد که اِشعار داشته اید شاعر باید لال نماند که لال نمانده اید شاعر باید استقلال طلب و آزادیخواه باشد و طالب پرواز ... واژه اشک در این شعر واقعیٌت اشک را به چشمان بنده آورد و تاثیری که شعر یک شاعر حقیقی ، صاحبدل و دلسوز می بایست داشته باشد و اینچنین در سطحی قابل تحسین دارد . بنظر من گرچه تمام بیت ها و مصراع های این غزل کوتاه قابل تحسین اند این بیت و این مصراع از همه قابل تحسین تر و نقطه ی ثقل این غزل است ؛ آنهم در برهه ای که متاسفانه و متاسفانه عجز و لابه و نفرین در عین تمکین دارد به تدریج همه گیر می شود !!! . امٌا وقتی به مصراع « با آن که بال فکر شما را بریده اند » می رسم به تردید می افتم که آیا نقطه ی ثقل بیشتری در اینجا نیست و نهایتا" پیام شعر در یک کلام : « امید ». هرچه در این وانفسای بیکاران مهاجم به عالَم شعر و وفور اشعار آبکی یارانه ای ، در باره این غزل نغز و متین و پرمحتوا بنویسم کم نوشته ام . والله کم نوشته ام ؛ بالله کم نوشته ام . استوار و پایدار باشید که با این شعر عالی خود بنده و امثال بنده و مجموعا" سایت را مفتخر و سرفراز فرمودید . ++++++++ سلام وممنون از حضور ارزشمندتان . شرمنده ام کردید سپاس استاد سپاس!
|