مرد سرد و دست و پا بسته ی شهر تاریکی
قامتت را که در درازای تاریخ خاک گرفته ی تنهایی است
دوست دارم
نگاه خسته ات را که از خاکروبه های هوس بیزار است
می پرستم
تورا که دستانت نبض جانکاه یک عشق آسمانی را داشت
و لبانت زمزمه ی دوستت دارم
و صمیمیت شانه هایت که به مانند افق بر روی قامتم سایه می اندازد
دوست دارم.
منا آراسته
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 4:55:14
| تعداد مشاهده این شعر :
1441
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.