ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



هفتاد و دوبار عشق

آياها را بايد پاسخ داد . چرا ها را بايد موي شكافت. بدعت ها را بايد برانداخت. يك سو فرزندان آكله اند و يك سو فرزندان فاطمه. دانه هاي گنديده ي جمل  باز هم جوانه زده اند. فاحشه زاده ها بر محراب و منبر رسول رسوخ كرده اند. پس از اندرزهاي بوتراب، ديگر اميدي جز خون براي ختم اين جهل نيست. نامه هاي ناتمام،  مسير عراق تا حجاز را به ترنم ترس و ترديد طي مي كنند . ولي باز هم حسين نمي تواند نرود. محتواي حج،حج بي محتوا را رها مي كند تا به عبور اعتبار بخشد. گوئي انحراف سقيفه سفينه ي نجات را به كربلا كشانده است تا غدير جان بگيرد. آسمان ايستاده است تا استقامتش را رصد  كند.   با گوشه ي چادر زينب از چشم جانم اشك را پاك مي كنم تا واژه ها در ذهنم جان بگيرند و بعد  شايد بنويسم  حسين، محرم ، عاشورا، شهيد ، خون و عشق . قلم، اسارت عقيله را تاب نمي آورد تا داغ را تا انتها تصوير كنم. و سرانجام همپاي تير حرمله بر گلوي شيرخوار خواهم نوشت: هفتاد و دو بار اشك و هفتاد و دو بار عشق.
  

کلمات کلیدی این مطلب :  هفتاد و دو ، حسين ، محرم ، عاشورا ، شهيد ، خون ، عشق ، كربلا ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/9/1 در ساعت : 18:24:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  1092


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 36,428 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,200,739
logo-samandehi