ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آخر شاهنامه
آخر شاهنامه
حرفهای مرا نمی فهمی
حرفهایی که عین باروت است
چشمهای مرا نمی بینی
چشمهایی که مات و مبهوت است
 
حرف یک روز یا دو روز که نیست
حرف یک داغ روی پیشانی است
نقل یک آسمان ابری نیست
قصه باغ رو به ویرانی است
 
با تو بودم در امتداد زمان
هرکجا رد پای انسان بود
هرکجا بود عاشقی تنها
هرکجا حرف قفل و زندان بود
 
من و تو با هم عاشقانه ترین
زخم ها را مرور می کردیم
مرهم روزهای هم بودیم
از زمستان عبور می کردیم
 
حال دیگر مرا نمی بینی
حرفهای مرا نمی خوانی
اصلا این شوربخت تنها را
مال این حرفها نمی دانی
 
ولی این بیت بیت آخر نیست
قصه شاهنامه طولانی است
باز هم احتیاج خواهی داشت
به رفیقی که بود و حالا نیست
17/12/90
کلمات کلیدی این مطلب :  شاهنامه . عاشقانه ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/9 در ساعت : 11:28:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  1001


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/8/10 در ساعت : 21:22:19
سلام بر جناب غلامی عزیز
چهارپاره ها یا به عبارت دیگر دوبیتی های زیبا و دل انگیزتان را خواندم و لذت بردم ، دست مریزاد و برقرار باشید

با عرض پوزش به نظر می رسد این مصراع ( مرهم روزهای هم بودیم )
را به این شکل بفرمایید ( مرهم زخمهای هم بودیم ) زیبا تر می شود
و با حضور مصراع دوم مشخص می شود منظور زخمهایی است که از زمستان برداشته اید
شاعرانگیتان مستدام
-------------------
علیکم السلام جناب روحانی عزیز
استاد مکرم از ابراز لطف و راهنماییتان خوشحال شدم.
سید حکیم بینش
1391/8/9 در ساعت : 17:3:38
بازهم احتیاج خواهی داشت

به رفیقی که بود و حالا نیست

....

درود بر شما. شعر زیبایی بود. از روانی زبان حظ کردم
-------------
ممنون از بذل عنایتتان.
اشرف گیلانی
1391/8/10 در ساعت : 9:3:10
قصه باغ رو به ویرانی است

خيلي خوشم امد
علی رضا آیت اللهی
1391/8/10 در ساعت : 14:28:13
سلام
زیباست و روان
ساده و بی پیرایه
روایت عشق و زندگی
موفق و موید بوده باشید انشاءالله
--------------------
سلام عزیز گرانقدر
خوشحال شدم از ابراز محبت شما
پایدار باشید
بازدید امروز : 26,723 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,191,034
logo-samandehi