فکر خام
صد حیف سوخت در دل و جانم پیام ما
امسال رفت وماند درود و سلام ما
تسبیح ذکر نام تو را می کشم، نفس
با تو سحر شده ست همه صبح شام ما
بی چشم لطف و مهر تو ای دوست، مشکل است
این روزگار تلخ، تهی، تیزگام ما
چشم انتظار، فرش ره دوست گشته است
برپاست در مسیر محبّت خیام ما
دیوانه را به فکر توانا نیاز نیست
آغشته خیال تو شد فکر خام ما
در پیشگاه دوست بگیرد اجل مرا
ای کاش اینچنین بشود اختتام ما
فرمائش جناب تو آغاز می شود
زانجا که ختم گردد فکر و کلام مافکر خام
صد حیف سوخت در دل و جانم پیام ما
امسال رفت وماند درود و سلام ما
تسبیح ذکر نام تو را می کشم، نفس
با تو سحر شده ست همه صبح شام ما
بی چشم لطف و مهر تو ای دوست، مشکل است
این روزگار تلخ، تهی، تیزگام ما
چشم انتظار، فرش ره دوست گشته است
برپاست در مسیر محبّت خیام ما
دیوانه را به فکر توانا نیاز نیست
آغشته خیال تو شد فکر خام ما
در پیشگاه دوست بگیرد اجل مرا
ای کاش اینچنین بشود اختتام ما
فرمائش جناب تو آغاز می شود
زانجا که ختم گردد فکر و کلام ما