شکایت نی ،حکایت جدایی هاست

شمیم وصل دارد وآذرخش ِفراق

     پریشانی مرا شکیبی نیست    

          در غربت آباد کویر مرا باتو آشنایی هاست

نی را تو بردار         تا نی نوازان را بنوازی

تا جراحت مرا در کتابت ِشیرینت مرهم نهی        

ششدانگ احساست را در قلم ریز

ازجاری عرفان وارادت لبریز کن

جاری شو از غبار تا جلی

تاششدانگ عطشم را شعله ور کنی .   وبعد موج موج،دریا برآری

از چلیپای دوست رقعه ای بساز 

     از طغرای مشکینش  بوی ریحان برانگیز

شکسته ای بنویس    که با دلهای شکسته نزدیک است

مجذوب آن کلماتم که از هندسه ی خیالت نقش میگیرند

ومفتون آن جملاتم که آینه ی خط وخال ِنگارند

وقتی تو در شکوهِ نجابتِ خویش، غرقی

ودر محراب ِهنر "زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزادی "

مرا به دیدار بخوان

ای که  الفبا رام انگشتان اشتیاق تو اند

و واژه ها با موسیقی قلمت در سماع.

نی را تو بردار . 

   حتّی سیا ه مشقهای تو    سپیدی عشق منند

و"من در آن آینه صد گونه تماشا دارم"

در سایه سار الف ِقامتِ دوست     سرو باشی وهمیشه سبز

 







 













 















 بدرود.در سایه سار الف ِقامتِ دوست سرو باشی وهمیشه سبز "من در آن آینه صد گونه تماشا دارم"نی را تو بردار . حتّی سیا ه مشقهای تو سپیدی عشق منندو واژه ها با موسیقی قلمت در سماع.ای که الفبا رام انگشتان اشتیاق تو اند مرا به دیدار بخوان ودر محراب ِهنر "زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزادی "وقتی تو در شکوهِ نجابتِ خویش، غرقی ومفتون آن جملاتم که آینه ی خط وخال ِنگارندمجذوب آن کلماتم که از هندسه ی خیالت نقش میگیرندشکسته ای بنویس که با دلهای شکسته نزدیک استاز چلیپای دوست رقعه ای بساز از طغرای مشکینش بوی ریحان برانگیزتاششدانگ عطشم را شعله ور کنی . وبعد موج موج،دریا برآری جاری شو از غبار تا جلی ازجاری عرفان وارادت لبریز کنششدانگ احساست را در قلم ریزتا جراحت مرا در کتابت ِشیرینت مرهم نهی نی را تو بردار تا نی نوازان را بنوازی پریشانی مرا شکیبی نیست در غربت آباد کویر مرا باتو آشنایی هاستشمیم وصل دارد وآذرخش ِفراقشکایت نی ،حکایت جدایی هاستتقدیم به هنرمند بزرگوار شهرمان(خوشنویس فوق ممتاز )استاد رهبران که افتخار آفرین مستمر این دیارند