ای فاطمه جان که با سرانگشت ملک
نام تو به لوح آفرینش شده حک
تا حق ولایت علی زنده کنی
در مشرب تو بهانه ای بود فدک
***
خورشید درایت و هدایت زهراست
سرچشمه ی فیض بی نهایت زهراست
از شعشعه ی ولیةاللهی او
پیداست که صاحب ولایت زهراست
***
خورشید فسرد و ماه ناپیدا شد
آیینه شکست و نور بی معنا شد
شب چیره به سرنوشت اخترها شد
روزی که امیر عشق بی زهرا شد
***
جز فاطمه آسمان عصمت را ماه
حق را نبود شفیعه ای بر درگاه
زان روست که جن و انس هم میگویند:
یا فاطمه اشفعی لنا عندالله
***
شد وحی به احمد از ربوبی درگاه
«لا اسالکم علیه اجرا» ناگاه
پاداش رسالت خود از امت خواست
پیغمبر ما مودت آل الله
*** *** ***
الهی سینه ای دریایی ام ده
در آن سینه دل شیدایی ام ده
بگیر از من هر آن حسنی که دادی
به جایش طینت زهرایی ام ده .
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/1/15 در ساعت : 23:12:55
| تعداد مشاهده این شعر :
1517
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.