ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بیدل خوانی...


بنام خدا



موضوع این هفته ی حلقه ی بیدلخوانی ما بیتی ست که جناب دکتر سید مهدی طباطبایی آن را پیشنهاد کرده اند بیتی که در دیوان نسخه ی کابل و نسخه ی خطی رامپور  در مصراع دوم آن تفاوت اساسی  وجود دارد



بدیهی ست که استناد ما به همان بیت  موجود در نسخه ی خطی خواهد بود ولی برای مقایسه و اظهار نظر  دوستان ، هر دو صورت ارائه می شود



نسخه ی کابل:



 جــمـع دار از امـتـحـان جـیـب عـریـانـی دلـت



دسـت‌مـا خـالـی‌تـرسـت ازکـیـسـهٔ قلا‌ش ما



نسخه ی رامپور:



 جــمـع دار از امـتـحـان جـیـب عـریـانـی دلـت 



دسـت‌هـا چشمی پراسـت ازکـیـسـهٔ قلا‌ش ما



دوستان برداشتهای خود را ازبیتی که در نسخه ی خطی ارائه شده است ذیل همین مطلب درج کنند پس از اظهار نطرات اولیه اینبار دکتر طبا طبایی ضمن جمع بندی نظرات به ارائه شرح خواهند پرداخت


کلمات کلیدی این مطلب :  بیدل ، خوانی... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/9 در ساعت : 17:30:28   |  تعداد مشاهده این شعر :  1250


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حسین سنگری
1390/11/9 در ساعت : 17:47:29
سلام بر استاد کرمی عزیز ... دارم اشعار حضرت بیدل رو از سایت پارسی زبانان جمع میکنم و به صورت کتاب الکترونیکی در میارم برای دوستان ... جای کتاب مجازی حضرت بیدل خالیه بین کتابهای مجازی ...
برقرار باشید استاد
‏=
درود بر تو حسين جان...كار ارزشمنديست...اميدوارم در كارت موفق باشي
سید مهدی طباطبایی
1390/11/10 در ساعت : 11:6:50
با تشکّر از دوستان گرانمایه‌ام که در واکاوی این بیت اهتمام داشتند، من هم نظر خود را پیرامون این بیت اعلام می‌دارم.
«جیب‌عریانی» اگرچه می‌تواند نشانی از جنون و آشفتگی هم باشد، امّا در این بیت، ترکیبی است که معنای فقر و تنگدستی می‌دهد و در بیت دیگری هم به این معنا آمده است:
ندارد پنجه‌ی آفت کمین جیب‌عریانی
چو گل جرم لباس است این‌که من با خاک می‌سازم
بنابراین، جیب‌عریانی: نداشتن لباسی که تمام بدن را بپوشاند، در مفهوم مطلق فقر و ناداری.

مفهومی که مصرع اوّل دریافت می‌شود این است که جمعیّت خاطر از مسیر فقر فراهم می‌شود که بیدل آن را به عنوان یک باور کلی پذیرفته است:
انتخاب نسخه‌ی جمعیّت هستی است فقر
عاشق بخت سیه می‌باشد اینجا خال‌خال

«کیسه‌ی قلّاش» کیسه‌ای که از درم و دینار خالی است (قلّاش: مفلس)
«کیسه‌ی قلّاش ما» یعنی «کیسه‌ي تهی‌ای که ما داریم»
بیدل بین آستین و کیسه شباهتی می‌بیند و در برخی ابیات به آن اشاره کرده است:
به دستگاه تهی‌کیسگان فقر و نیاز
ز «کنت کنز» پر است آستین درویشان
بنابراین، آن کیسه‌ی تهی که همراه همه‌ی ماست و با «دست» ارتباط دارد، چیزی جز آستین نیست. (به شکل دیرین آستین هم توجّه کنیم که گاه فراتر از دست بوده و آن را می‌پوشانده است.)

«دست بیرون از آستین» نمادی برای عرض احاجت است و «دست در آستین» نمادی برای قناعت و خودداری از عرض نیاز.
دستِ در آستینم، بی‌دامن غنا نیست
صبحی است با اجابت، نامحرم دعا را

«چشم پر» تیز نمادی برای استغنا و احساس بی‌نیازی است.
به‌نظر می‌رسد مفهوم مصرع دوّم این‌گونه باشد:
آستین تهی که ما داریم، دست ما را مانند چشمی پر می‌کند که احتیاجی به دیگران ندارد و از همه‌چیز و همه‌کس چشم پوشانده است.

حال ارتباط بین دو مصرع چیست؟
با فقر و ناداری خوگر شو و از این مسیر جمعیّت دلت را فراهم ساز (چون به دیگران توجّهی نخواهی کرد) همان‌گونه که دست وقتی به فقر و ناداری خو می‌کند (در آستین فرومی‌رود)، به چشمی قانع مبدل می‌شود که به هیچ‌کس و هیچ چیز نگران نیست.

بیدل به اصلی بسیار ظریف معتقد است و آن «استغنای فقر» است:
شش‌جهت فرش است استغنای فقر
مفلسی در هیچ‌جا قلّاش نیست
فقری که آدمی را از دیگران بی‌نیاز می‌کند و پذیرفتن آن جمعیّت خاطر می‌آورد.

بایسته است در پایان کلام، به گفته‌ی ارزشمند استاد گرانمایه‌ام جناب دکتر سیّدعلی‌محمّد سجّادی پیرامون بیدل اشاره کنم: «دویست بیت منوچهری دامغانی، تبدیل به یک غزل حافظ شده است و یک غزل حافظ، تبدیل به یک مصرع بیدل.»
توفیق رفیق
محمد وثوقی
1390/11/10 در ساعت : 11:5:22
سلام استاد عزیز جناب کرمی
از شرح دقیق شما و استاد پورکریمی استفاده کردم دست مریزاد. نمی دانم چرا من این بیت را ناظر به مقام «استغنا» می دانم نه فقر: جیب عریانی به نظرم اضافه ی استعاری است و حاکی از ضیق و تنگی: به جیب کسوت عریانی یی که من دارم / خیال اگر سر سوزن شود خلیدن نیست.
ظاهراً می گوید: حریف عریانی من نمی شوی پس از این امتحان بر حذر باش (امتحانش مکن) ؛ همانگونه که دارایان (آنها که دست و چشمشان پر است = بیدل) وقعی به کیسه ی خالی حیله گران و شعبده بازان نمی نهند.
رابطه ی قلاش به معنی کوتاه قامت ، با گریبان ـ که جایش بالای لباس است ـ هم دیدنی است و می تواند مؤید آنچه عرض کردم باشد.
مستدام باشید.
رضا کرمی
1390/11/10 در ساعت : 10:10:15
سلام بر همه ی دوستان. و سپاس از دکتر طباطبایی عزیز به خاطر پیشنهاد این بیت که می تواند محل بحث فراوان باشد

جــمـع دار از امـتـحـان جـیـب عـریـانـی دلـت

برداشت بنده از مصراع نخست این است که حضرت بیدل فرو رفتن مدام در خلوت و گریبان خویش را به امتحان جیب عریانی تعبیر کرده است خلوتی که به جز آدمی و محبوبش چیزی نمی تواند در آن وجود داشته باشد و در همین راستا ست که عنوان می کند دل تنها از این راهست که می تواند به وحدت با دوست نائل شود (جمع شدن دل)
حضرت بیدل برای این مدعا مثالی نیز آورده است پیش از آنکه به مصراع دوم پردا خته شود به این بیت از حضرت بیدل در همان راستا توجه بفرمایید:

بـیـدل چـو اشـک نـقش قدم زن به روی زر
تـاکـی چو چشم‌ کیسه به درهم‌ گریستن

نکته کلیدی در این مصراع چشم کیسه است که در حیقت همان گرهی است که بر یک کیسه بسته اند حضرت بیدل در این بیت می فرمایند باید مثل اشکی باش که از دایره ی چشم پا بیرون می نهد و رخسار را تر می کند نه مانند گره کوری که بر کیسه زر بسته باشند و از حسرت رسیدن به زر مدام ناله سر دهد و دستش به جایی نرسد
در مصراع مورد نظر:
دسـت‌هـا چشمی پراسـت ازکـیـسـهٔ قلا‌ش ما

در اصطلاح عامه به انسان دولتمند و دارا چشم پر می گویند
حضرت بیدل در این مصراع می فرمایند دست های خالی ما با حمل مدام کیسه های خالی(قلاش) و در کف گرفتن گره هایی(چشمهایی) که تشنه ی دیدار بوده اند مستغنی شده اند ...(توجه داشته باشید که گره کیسه مثل چشمی است که هر چند چشم اندازش کیسه ای خالی بوده ات ولی باعث پرشدن دستی شده است که حامل کیسه است)این توضیحات در راستای همان مدعاست که حضرت بیدل در مصراع نخست سر داده بودند در آنجا نیز دل با سرک کشیدن مدام در کنج خلوت خویش به وحدت با محبوب نادل می شود مثل همین دست که با دست یازیدن به کیسه ی خالی مستغنی می شود

با این توضیحات همانطور که استاد پور کریمی نیز بیان فرمودند حضرت بیدل پناه بردن به مقام فقر و قناعت را که در این جا از آن به کیسه ی قلاش یاد کرده است راهی برای مستغنی شدن می داند... در همین راستاست که می فرمایند برای جمع شدن دل عاشق با معشوق باید به کنج خلوت و تنهایی(مقام عریانی ) پناه برد
ابراهیم حاج محمدی
1390/11/10 در ساعت : 15:55:4
سلام علیکم
از نظرات دوستان و شرح محققانه شما استفاده کردم . به نظر حقیر چنین می رسد که در ترکیب { جیب عریانی } امری محذوف و مقدر از قبل جامه و کسوت ملحوظ است آنچنان که حضرت بیدل در دیگر جاها این ترکیب را بدون حذف آن آورده است :
جیب و دامانی ندارد کسوت عریانی‌ام
چون‌گهراشکم‌همان‌در چشم‌خود غلتیده‌است
یا :
به جیب‌کسوت عریانیی ‌که من دارم
خیال اگر سر سوزن شود خلیدن نیست
که در این قبیل موارد ترکیب متناقض نما و پارادوکسیکال است که در سبک هندی بسامد بالائی دارد .
در هر حال حضرت بیدل به گمانم امتحان و ابتلاء به وسیله ی فقر را وسیله ای می داند برای کسب جمعیت دل . که نقطه ی مقابل پریشانی و تشویش است :
با دل جمع آشنا شو از پریشانی برآ
در بهار نادمیدن دانه خرمن داشته‌ست
مصرع دوم هر یک از دو نسخه در مقام تعلیل مصرع اول است .
مصطفی پورکریمی
1390/11/10 در ساعت : 0:49:40
سلام جناب استاد کرمی عزیز
قال رسول الله ( ص) : الفقرُ فخری

با تشکر از حضرتعالی و جناب دکتر طباطبایی بزرگوار که این بیت را برای تضارب آراء و رسیدن به شرحی جمعی انتخاب کرده اید عرض می کنم :

حضرت بیدل در این بیت هم به مقام فقر اشاره کرده است و با توجه به این نکته که " جیب عریانی " همان " کیسه ی گدایی " در مصرع دوم است و " امتحان جیب عریانی " یعنی اندیشیدن به مراتب فقر و " پرشدن چشم " کنایه از خبرگی در امری در اثر تکرار و استمرار آزمون و خطا است شرح بیت چنین می شود :

با اندیشیدن به مراتب فقر ِ وجودی خودت ،و پس از محک زدن هستی ات به این یقین خواهی رسید که وجودت سراسر نیاز به حضرت محبوب است و چیزی جز ابراز این نیاز (کیسه ی قواش ) در دست نداری . والسلام
محمد وثوقی
1390/11/10 در ساعت : 11:27:11
سلام مجدد استاد
منظورم از کوتاه قد در معنی قلاش، همان چیزی است که امروزه به کنایه «کوتوله» می گویند: کوتوله های سیاست. به آن صورتی که نوشتم ممکن است باعث اشتباه برداشت شود. ببخشید.
بازدید امروز : 23,395 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,981,995
logo-samandehi