موافقی که باز هم کمی قدم بزنیم
سری به خاطرات دوور بیش و کم بزنیم
چقدر شب، چقدر تب، بدون هم بکشیم
بیا که پا به پای هم به صبحدم بزنیم
دوباره تو همان عزیزِ نازنین بشوی
و از فدا شدن به هم دوباره دم بزنیم
از آسمانِ آبی و همیشه روشن مان
به یک اشاره بیصدا به قلب غم بزنیم
دوباره از نگاه های کوچه گم بشویم
به سوی راههای گرم و پیچ و خم بزنیم
مسیرِ رودِ شعر را به پای هم بکشیم
درون بیتهای آن تنی به هم بزنیم
به صخره های بیستونِ آرزو برسیم
هزار نقش تازه را در آن قلم بزنیم
به احترام عشقمان که سوخت بال و پرش
حماسه ای درون ذهن هم رقم بزنیم
اسفند 1395
تاریخ ارسال :
1396/1/5 در ساعت : 19:2:58
| تعداد مشاهده این شعر :
539
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.