سلام بر جناب خصلتی عزیز
ای کاش حضرت عالی این یادداشت را بر شعر قبلی خانم "به داعش هم خوش امد بگویید " می نوشتید
جرا که ممکن است شعر موجود هم شعر ضعیفی باشد اما حداقل نام شعر را می توان بر ان نهاد
و به قول مادر مرحوم ما حداقلش این است توانسته است که قوم و خویشی اندک خود را با شعر ثابت کند پس می تواند تقاضای ارث و میراث هم بنماید
خانم برهان شهر ضایی شاعری تجربه گرا هستند و علاقمند هستند آنچه را که دیده یا شنیده اند در درقالب شعر به مخاطب القا کنند
تجربه گرایی در میدان شعر یک حسن دارد و یک عیب .
حسن آن این است که امضای شاعر زیر شعر موجود است و نو و بدیع به نظر می رسد کپی و تجربه دیگران نیست تجربه خود شاعر است واز حافظه تاریخ ادبیات هم بر نمی خیزد
شاعر تجربه گرا سعی می کند با تیشه ی احساس و تخیل وکلمات با استفاده تجربه شخصی خود فرمی را بیافریند که قابل تحسین است
در همین شعر این طور بر می اید که خانم برهان شهررضایی برای گرفتن نان به نانوایی محلشان می روند انجا نانوا چشم برادران امر به معروف و نهی از منکر را دور دیده و سی دی و یا نوار گوگوش خواننده ی قدیمی را گذاشته که تصنیف می خواند البته شاید هم از خیابان صدای ترانه گوگوش می امده است
خانم محترم از ساده ترین تکنیک شعری یعنی یک جزیی نگری و یک جاندار پنداری این لحظات را با بیان شعر عرضه داشته است و دست بر قضا خیلی هم بد نشده است
فقط خیلی عجیب است که شاعر ما که معمولا اهل قضاوت و داوری و شعار است (شعر به داعش هم خوش امد بگویید) همانند شاعران مدرن و امروزی فقط از صحنه فیلمی برداشته و قضاوت و داوری را به مخاطب وا نهاده است که شاید این از نظر من بی دین و بی ایمان که فقط به گونه ی ارسطوییان به جوهر و بنیان های ناشی از خوشایندگی شعر فکر می کنم امر ی مثبت به حساب آید
البته این موضوع برایم روشن نیست که شاعر ناخواسته در چنین وادی شاعرانه ای پای گذاشته است و یا مرتکب سهل انگاری شده است که اتفاقا به نفع شعر تمام شده است
با توجه به شعر قبلی شاعر انتظار می رفت که شاعر چند تا بد و بیراه آبدار نثار نانوا و کنجد و ماشین های خیابان ... بنمایند که ..
و اما اشعاری که از ابشخور تجربه بر می خیزند ممکن است دچار مشکلی اساسی و درمان ناپذیر هم بشوند و ان این است که گاهی شاعر به لحظات شاعرانه ای در زندگی بر خورد می کند که گرچه شاعرانه هستند اما هر گز نمی توانند مبدل به شعر شوند
و اگر هم در مدیوم شعر ارایه شوند ممکن است ضعیف و کم مایه جلوه کنند
و اگر در شعر پیش رو ضعفی مشاهده می شود ناشی از همین امر می باشد
جناب خصلتی
اگر یادتان باشد در سفری که با هم به مشهد داشتیم در نزدیکی های مشهد به شما گفتم این توربین های بادی که در این دشت به ستون و ردیف چیده شده اند چقدر بی ادعایی شان تنهایی شان لحظه شاعرانه ای را رقم می زده اند شما هم تایید کردید اما تبدیل این تجربه به شعر شاید سخت باشد
گاهی تجربیات زندگی گاهی این طورند شاعرانه اند اما شعر نمی شوند
پروین برهان شهرضایی
1394/6/16 در ساعت : 12:41:28
سلام براستاد گرانقدر وممنون از حسن نظرشما.بنده با نظر شما موافقم.این نوشته ها فلاش بکی به زندگی تکراری امروزی بوده و تنها می خواسته خواننده را به فکر بیندازد .البته نه به ان فکری که من می گویم به فکری که خودشان بیفتند.ادمی زاد به تعجب کردن و سئوال کردن و دنبال جواب گشتن زنده است و دیگر هیچ.البته این را یک جائی خوانده بودم.ممنون از نظرات شما
|