ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بعد از سی سال!
...امروز جمعه پنجم دی ماه 1393 دوست شاعر قدیمی و صمیمی ام محمود غرقابی (گویا فیروزکوهی) به همراه همسر مهربان و یک دوست شاعر دیگر در یوسف آباد صیرفی مهمان ما بودند.من و محمود سی سال بود که همدیگر را ندیده بودیم!!!آخرین دیدار ما در فیروزکوه ودر خانه ی پدری محمود بود .محمود25 ساله تازه ازدواج کرده بود و من 27 ساله دارای فرزندی دو ساله (محمدحسین) بودم....بگذریم از ا ینکه دیدار مجدد ما پس از سی سال چگونه ما را حالی به حالی کرد....من دم در خانه روی سکویی نشسته و منتظر رسیدن محمود و خانواده و دوست مشترکمان بودم .حوالی ظهر رسیدند....دور هم که نشستیم به محمود و دوستمان گفتم از راه که رسیدید بدین مناسبت فرخنده شعری فی البداهه نگفتید؟ فهمیدند که خود من چیزی گفته ام و اصرار کردند بخوانم.من رباعی ذیل را ارتجالا واز زبان دوست مشترکمان سروده بودم و خواندم :

دیــــــدم پیـــــری نشستــــه بــــــر سکّـــویی*
گفتم:«گویا»!«خوش عمل» است این گویی
«گویا» گفتا تفــــــــــــــو به دنیا کــه گرفت
از مــــــــا قـــویی و داد یک ریقــــــــویی!!


________________
*البته مصراع اول را می شود اینطور گفت:

دیدم وزغی نشسته بر سکّویی!!



کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1393/10/5 در ساعت : 19:5:18   |  تعداد مشاهده این شعر :  1104


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1393/10/6 در ساعت : 19:34:29
سلام بر استاد بزرگ خوش عمل
با احترام به نظر جناب ابراهیم حاج محمدی
یک در مصراع اخر نه تنها حشو نیست ، بلکه بر ملاحت و معنا ی مصراع می افزاید
یک بر وحدت و تنها بودن دلالت می کند و ی در ریقو بر نکره بودن و ناشناس بودن .
که اتفاقا هر دو در فضای طنز اعاده معنا و ملاحت می کنند
________________________________________________
درود بر عموصادق بزرگ و بزرگوار.از حضور مهرانگیز و حسن نظر بلندتان سپاسگزارم.
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1393/10/8 در ساعت : 10:55:49
دیدم یک شاعر بلند ابرویی

با عینک و چشم خسته ی کم سویی

یاد آمدش از رفیق دیرین«گویا»

با شعر آمد دوباره بر دلجویی

درود استادخوش عمل

لذّت بردم-

دستمریزاد.
___________________
درودتان....بلندابرو را خوب اومدید...بلندابرو!!!!حداقل کمان ابرو می گفتید ؛ اگرچه ابروان ارادتمند مثل سیخک پای خروس است....




محمدمهدی عبدالهی
1393/10/7 در ساعت : 1:24:53
سلام و عرض ادب استاد خوش عمل عزيز
درود بيكران بر شما
بسيار زيبا و جذاب بود
فيض برديم
توفيقاتتان روزافزون و شاعرانه هايتان مستدام
پيروز و سربلند و كامياب باشيد.
_____________________________
درود بر شما...این دیدگاه را با دیدگاه قبلی مقایسه کنید تا ببینید اختلاف شدید طبایع و سلائق را.الله اکبر.
حسین عبدی
1393/10/7 در ساعت : 11:45:15
درود بر شما

دیدم پیری نشسته پای کوهی

با هیبت و ریش و شارب انبوهی

گفتم گویا که " مرشد عباس " است او

آتش نفسی خوش عملی نستوهی

__________________________
درود بر شما.....
ارادتمند گیسوان گشنی هم دارم که به سختی شانه از لای آن عبور می کند ؛ ولی در عکسهای حاضر مشهود نیست.بنابراین مصراع دوم اگر ابنطور باشد بهتر است:
با ریش و سبیل و گیسوی انبوهی....
عبدالله عمیدی
1393/10/8 در ساعت : 21:51:31
سلام بر استاد ارجمند و عزیز جناب خوش عمل
خود را مستحق هیچ اظهار نظری در خصوص شعر حضرتعالی نمی دانم
و علت آن هم روشن است، چیزی نمی دانم!
همین می گویم که در شعر"خصوصا" شعر در عصر حاضر خوش تر از این طراوت "موجود در شعر حضرتعالی" نیست!
سلامت و سربلند باشید
____________________
درود بر شما....درود.
حمیدرضا اقبالدوست
1393/10/5 در ساعت : 19:52:30
درود قربان.
___________
سلامت باشید...
ابراهیم حاج محمدی
1393/10/5 در ساعت : 19:38:37
درود و سلام بر حضرت استاد و دوست بسیار عزیز
رباعی زیبایی است .





خصوصی : من فکر می کنم مصرع آخر حشو دارد به دلیل اینکه {یک} در همان { ریقویی} نهفته است و باصطلاح یاء وحدت در پایان { ریقو} افاده می کند { یک} را . بهتر است گفته شود : از ما قویی و دادمان ریقویی .
__________________________________________
درود بر دوست ارجمندم استادسخن...این رباعی از جدیات نیست ؛ من باب انبساط خاطر است ، والا خودشما هم می دانید که ارادتمند در این موارد چقدر دقت دارم و رعایت کننده ام.این را شما به تاسی از «دید موسی یک شبانی را به راه» بدانید.دیگر اینکه به ذهن خودم هم رسیده بود عینا از «دادمان» استفاده کنم ؛ اما دیدم ملاحت «یک ریقویی» را ندارد...دیگر اینکه مته ی حضرت استادی به سلامت باد!
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1393/10/6 در ساعت : 19:29:47
سلام بر استاد خوش عمل عزیز
از طنز بداهه شما بسیار خوشم آمد ولی از آنجا که شما از زبان خودتان و " گویا " ان رباعی را سروده بودید در آن شکستگی نفس بسیار یافتم تا آنجا که به خودم برخورد و بدین گونه در سدد جبران بر آمدم .
....
دیدم بازی نشسته بر بارویی
گفتم "گویا " تو هم مرید اویی
" گویا " گفتا بلی مرید اویم
زان روز که بود مثل من تیهویی
طنز و طراوتتان هماره برقرار.
______________________________________________
درود بر استاد نجوای عزیز و بزرگوار.مدتها از نوازش برادرانه و مشوقانه ی آن اسوه محروم و منضجر بودم.بحمدالله که دوران محرومیت به سرآمد.....و سپاسگزار از لطفی که به کمین دارید.
سید حسن مبارز
1393/10/7 در ساعت : 23:37:38
درودها بر شما ...
______________
ایضالک!
حسین وفا
1393/10/6 در ساعت : 9:47:45
سلام استاد عزیز
رباعی زیبایی بود با حال و هوای خاص خود
سربلندی و عزت روز افزون تان را خواهانیم
___________________
درو بر شما و عمر و عزتتان زیاد.
بازدید امروز : 5,950 | بازدید دیروز : 8,622 | بازدید کل : 123,331,081
logo-samandehi