فاصله ها
تاریخ نگارش : 5 آبان 1393

از تـو در حـافـظه ام رفتنِ یک قافـله ای مانده هنوز
با وجـود هـمه ی فاصله ها، حوصله ای مانده هنوز
رنج بی تابی تو گرچه مرا سخت بهـم ریخته است
ولی از دست تو یک عالمه جای گله ای مانده هنوز
پیش خود فکـر نکـن پاسخ شایسته نوشتی به سوال
به یقـیـن، بیـن من و تـو گـرهِ مسئـله ای مانده هنوز
تـو اگـر خـوب صـدای تپـش شعـر مـرا گـوش کنی
باورت می شود این سمتِ زمین غائله ای مانده هنوز
مـوج سرما هـمه ی چـلچـله ها را به فـنا برده ولی
زیر پـوشالِ خـزان تخـم یکی چلچـله ای مانده هنوز
دیگر از بارش و جاری شدن چشمه خبر نیست، درست
گوش اگر تیـز کنی زیـرِ زمین غُلغـله ای مانده هنوز
گـرچـه طـوفـان زده و بـنـدرِ بـازآمـدنت غـرق شده
مطمئن باش که در سینه ی من اسکله ای مانده هنوز
هی نگو بعدِ زمین لرزه در این شهر کسی زنده نماند
بـه خـدا طـفـل دلـم زیـر خـمِ زلـزلـه ای مانده هنوز


تاریخ ارسال :
1393/9/12 در ساعت : 13:10:54
| تعداد مشاهده این شعر :
473
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.