سلام خانم نیکوی
خیلی دوست داشتم این شعرتان را بخوانم
رباعی خوبی است. هر چند حس و حال تقدیمی بودن شعر، آن حس همیشگی شعرهایتان را ربوده است.
یک بیت از شعرتان را جناب کریمی نیا پسندیدند اما استاد عزیزم جناب شکارسری بیان داشتند که از آن چیزی نفهمیدند.
به نظر بیت خوبی است و توضیحی که دربارۀ این بیت:
شاعر در پی آن است که روشنی و نور پشت سرانگشتان ممدوح خویش را برتر جلوه دهد.
در مصراع بعد هم شاعر با عبارت کنایی «آفتاب گرفتن» در پی بیان این نکته است که «عشق یک عمر با نور پشت سرانگشتان ممدوح گرم شده است یا گرما گرفته است.»
این برداشت من است امیدوارم مورد پسند شما دوستان دیگر باشد.
بدرود