یاهو
ودرود
زبان واحساس ودرنهایت سبکی که درشعر از جناب اقتداری عزیز به شخصه سراغ دارم همواره مملو از سنگینی عاطفی خاص بوده و نشیب های گاه گاه زیر سیطره وبزرگ نمایی فراز های شعری ایشان
واین غزل:
اتفاقی كه در این چارچوب رخ داده منجر به برقراری ارتباطی نسبتاموفق و مانا با مخاطب می گردد، اتفاق خوشایندی است،غم آمیخته در غزل عاشقانه امروز بیشتر آنچه که ذهن مخاطب را درگیر کند قلم وذهن شاعر و پدید آورنده اثر را در جهت شرح وبسط کار تا پایان درگیر میکند.چراکه سرایش وخلق این نوع زحمتی فراتر از غزل عاشقانه با چارچوب مثبت وشاد می طلبد.
شاعر مجبور است آنقدر در انتخاب کلمات وسواس به خرج دهد که کارنه به قالب طنز نزدیک شود نه به اعتراضی محض وگاهی نازیبا و خارج از شالوده کار!
سعی در ایجاد تغییر در قالب همچنان كه در نمونه های فوقمی بینیم، برای یك بار و تنها در محدوده همان تجربه خاص، شاید خلاق و قابل هضم باشد،
"هرجاده پیش روی تو بن بست می شود
بنویس توی دفترت این درد سال را"
بخشی از جذابیت هر قالبی به خاطر زیبایی شناسی ظاهری آن است كه در پروسه ای حساب شده، شكل نهایی خود را می یابد:
"این چشمه غیر تلخ به کامت نمی دهد
در خود بریز حسرت نوش زلال را"
تعابیر و واژگان همواره در غزل بنا به نظرات عام وخاص به طور صد درصدی سلیقه مخاطب نیست.ونظرات راجب قدرت شعر متفاوت است براین اساس این غزل نیز توانایی قدرتی بیش از آنی که آفریده شده است را داراست .وشاید میتوانست اکتشافات واضح تری نیز داشته باشد.و
اما تا این حد هم کار نسبتا موفقی است.
ضربه نهایی کار انتخاب خوبیست:
باید چشید طعم گس ارتحال را!"
قلم شاعر همواره مانا
یانور
علی اصغر اقتداری
1393/4/16 در ساعت : 0:0:47
سلام بر خانم فرضی زاده ی عزیز
ممنونم که با نگاهی خطا پوش به سراغ شعر حقیر آمده اید من به قدرت وتوانایی شما در سرودن شعر کاملن آگاهم وشمارا یکی از بهترین شاعران می دانم
خداوند یارتان باد!
|