ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



هذیان

سلام
.
.

 

 شعر  احساسی است دوست
داشتنی که وقتی میاد فکرمی کنی همه چیز داری واز همه خوشبخت تری!
نه اینکه فکر کنید فخر فروشی می کنم ، نه ! یه جورایی حس می کنم ابزار قشنگی برای
زیرورو کردن دلتنگیهام در اختیار دارم، یه ابزار که در اختیار همه نیست وشاعرا وظیفه
دارند تا علاوه بر غم وشادیهای خودشون دلمشغولیهای دیگران رو هم بهش اضافه کنند!.
به نظر من شعر یه نوع خونه تکونیه، برای وقتهایی که دل آدم مثل
یه انباری پر از احساسهای جورواجوره، پر از حرف...
آره!
یه دل تکونیه دوست داشتنی با کلی غم وشادی که سروشکلشون میدی...

.
.


 

با من از خاطره ی کوچه و باران می گفت

 

چون بهاری که از آغوشِ زمستان می گفت

 

سوز پاییز به هر پنجره ای سر می زد

 

سوز پاییز که از غربتِ انسان می گفت

 

شعر می آمد واحساس ِ به هم ریخته را

 

شاعر شب زده با وزنِ پریشان می گفت

 

ساحل سرد نگاهش به دلم رحم نکرد

 

او که هر بوسه اش از  هیبت ِتوفان می گفت

 

هر چه در سینه ی خود داشت برایم رو کرد

 

و چه با لذت از آن آتش ِ پنهان می گفت

 

000

من کجا و تو کجا ؟ پنجره ای نیست که نیست

 

دل تب کرده ی من بود که هذیان می گفت

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/12/19 در ساعت : 17:41:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  620


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی‌رضا حکمتی
1392/12/21 در ساعت : 11:58:9
باسلام
سرشارازلحظه های سرودن باشید.
مجتبی اصغری فرزقی
1392/12/20 در ساعت : 10:3:53
سلام سركار خانم

مطلب و كار شما را خواندم

موفق باشيد


بازدید امروز : 12,060 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,176,371
logo-samandehi