ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عصیان!
بیزارم   از     بهار    و      ترنّمهاش
این    برّه ی    پهِن زده   بر  سمهاش
گل  نیست  هدیه ای   ز  بهشت   آنک
کفتار  خنده ای      است     تبسّمهاش
بر   چهره ی     زمین   دملی چرکین
شبنم    عفونتی     به       تراخمهاش
گلشن    چو    گلخنی است به دوداندر
سبزینه      شعله ورشده     هیزمهاش
بلبل      کلاغِ      شوم      ملال آور
افزوده    بر   نعیق     و  تزاحمهاش
کنج   رواق       چلچله       آویزان
موشی  است     ناگزیرِ    تهاجمهاش
پروانه ها    به    هیئتِ      خفّاشان
یک    پرده   از   جهنّم و کژدمهاش
پیداست   ساقِ   اهرمن  و    رودش
در دشت و ساقه ساقه ی   گندمهاش
سرچشمه   بحرِ   ریم که می جوشد
فوّاره ی     لجن     ز   تلاطمهاش
از  گنده پیر    باده فروشم   نیست
غیر  از  شرنگ حاصلی از خمهاش
***
افلیج  مردِ    وازده ای     چون من
سیر است    از   جهان  و ترحّمهاش
در کنجِ  خانه  مانده به  رنج    اندر
تنها   چنان   که   شعر و  تکلّمهاش
زالی   ورا  به  خانه  صبور  آنگاه
افزوده   او   به    رنج    و تالّمهاش
آن خسته  از   بریز و بپاش     این
وین رنجه    از      وفور تحکّمهاش
در   جرگه ی        اولئک کالانعام
دل    داده ی      هماره ی بلهمهاش!
همدست  و   یار    با   ملکِ دوزخ
وانباز    در   فروشِ      تراکمهاش
گام  موخّری   است  به  بطلان  در
در   شعر  نیز      حقّ ِ   تقدّمهاش
یک خطّ ِ در میان  شده    این   ایام
حتی   کشیدنِ     نفس    و  جمهاش
او   خواستار     درکِ   پلیدی ها
او   دوستارِ    مرگ   و  توهّمهاش
او  منضجر    ز  جلوه ی فروردین
او   منزجر   ز  گیتی  و مردمهاش....

کلمات کلیدی این مطلب :  عصیان! ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/11 در ساعت : 9:14:0   |  تعداد مشاهده این شعر :  1263


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد حسین انصاری نژاد
1391/12/11 در ساعت : 10:30:37
سلام استادمهربان.
شعراستادانه ات راسه بارخواندم ولذت بردم.دست مریزاد.
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود بر استاد ارجمند و عزیز.بث الشکوایی است دیگر...از لطفتان ممنونم.
مصطفی پورکریمی
1391/12/13 در ساعت : 0:32:17
سلام جناب استاد خوش عمل عزیز.

انشاالله که بهارتان سرشار از گل و غزل عاشقانه باد ... استادانه ولی دلگیر بود.
****************************************
استاد مهرپرور.دل مهربان شما خالی از ملال باد.
محمد یزدانی جندقی
1391/12/11 در ساعت : 11:10:42
سلام و درود جناب استاد خوش عمل
آنک منم بی عشق و نا مفهوم و ناهنجار
همچون نفس های زمستان سرد و جان آزار
مشئوم و وحشت آفرین سرد و ملال انگیز
چون مرده های خفته در تابوت ها چون مار
پیچیده نعشی در پلاسی تیره چرک آکین
مغلوب مردی بی تحرک ایستا ناچار
از «عنکبوت »-در پگاه ترنم ...
پس در پگاه ترنم انقدرها هم که شکسته نفسی می فرمایید ضعیف نبوده است
شعر خوب و ماندگاری است اثر تازه ی شما
در جرگه ی اولئک کالانعام
دل داده ی هماره ی بلهمهاش! ....دست مریزاد والتماس دعا .
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود.از حسن ظن و نظر آن یار قدیمی و صمیمی بی نهایت سپاسگزارم.غزلی دیگر هم دراین مایه ها دارم که بیتیش چنین است:
ای بهار شادی آور از من دیوانه بگذر
وی خزان همزاد بامن هرچه داری دوست دارم....
حمیده میرزاد
1391/12/12 در ساعت : 2:29:51
سلام بر استاد محترم

بسيار زيبا واستادانه......
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درودتان...و سپاس بیکران.
محمد شکری فرد
1391/12/12 در ساعت : 21:53:39
سلام استاد خوش عمل بزرگوارم...خواندم و آموختم...

زنده باشید.
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
محمد شَکَری فرد یا که شُکری فرد ؟
خدات در همه حال از بلا نگه دارد...
امیر سیاهپوش
1391/12/12 در ساعت : 12:59:15
خیلی زیبا و پر سوز. عالی است عالی. کلاس آموزشی مجانی برای افراد کم مایه ای مثل این حقیره. نبینیمتان غمگین استاد ارجمند! شما تاج سر مایید، عزیز دلید. مگر کسی که اشعار شیرین و شیوایش بوی بهار را حتی در زمستان احساس و محبت همه جا می پراکند می تواند بهاری فکر نکند و نزید؟ مگر امثال ما که هر روز در خیابانهای پر دود و شهوت پرسه می زنیم چیزی از ذات رستاخیزی بهار می فهمیم؟
دعا می کنیم با همه وجود برای شما و سلامتی و سرفرازیتان را از ذات لایزال الهی خواهانیم.
و ... با چه رویی کم توجهی و بی دردی خودمان نسبت به بزرگی چون شما را توجیه کنیم؟
کاش مصرع اول بیت یازدهم را تغییر می دادید؟
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود بر استاد مهرپرور بهاری دل بهاراندیش.از حسن توجه و نظربلندتان سپاسگزارم....واما آن مصراع گویای واقعیتی تلخ برای من است.افلیج کسی است که توان راه رفتن ندارد و من چنینم.مدتی است که حتی عباداتم را نشسته انجام می دهم ولی بحمدالله روحیه ام بسیار خوب است مگر وقتی که بشدت درتنگناها قرار گیرد و عصیان کنم!
علی سعادتخانی
1391/12/12 در ساعت : 22:45:11
دلمون گرفت استاد/نکن از اینکارا اخوی با مرام.
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
خدا نکند....
شبنم فرضی زاده
1391/12/11 در ساعت : 18:15:30
عالیه استاد.
ءءءءءءءءءءءء
از لطفتان ممنونم.
ابراهیم حاج محمدی
1391/12/11 در ساعت : 9:55:25
از بخت بد فقـــــط بُوَدم یــــــک زن
مرد عرب خوش است به خانمهاش

بیچـــــــاره مرد تک زنه ای چون من
یا رب کجا بَرَد تتظلّمهاش !

عند اللزوم واهمه باید داشـــــــت
هر چند از زنی که تبسّـــــم هاش

مانند نیشــــخنــــد عفاریت است
یا چون گلـــوله ایست تهجّم هاش

با لنگه کفش می زندم بر سر
مانده ست بر سرم تتورّمهاش !


الغَوثُ یَا غِیاثُ و مَــــــــلاذی ، لا
یُوجَد مَفَرُّ مِـــن تَتَوَهُـــــم ! هاش

مفعول فاعــــــلات مفاعیــــــلن
این است ریتم خوردن باطومهاش

درود استاد عزیز جناب خوش عمل . طبع ما را هم شکوفا کردید با این سروده ی فاخر و دلنشین . بهره بردم . شاداب باشید همچون بهاری که در پیش است .
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
طیب الله انفاسکم...

حمید خصلتی
1391/12/12 در ساعت : 0:47:56
سلام.ثانیه هاتان زلال.چقدر اعتراض در این شعر بود.!
هرچند همین اعتراض ها باعث شده بود تا زیبایی بهار در هر بیت در کناردیگر واژه های معترض بهتر به چشم بیاید.موفق باشید.
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود بر شما عزیز مهرپرور.نمی خواهم بگویم «باید جای من باشی» که می گویم:خدا نکند جای من باشی تا با همه ی سلولهای بدنت دریابی که از پا در آمدن و خانه نشین شدن از رویکرد اقسام بیماری که حتی نتوانی چند قدم تا در حیاط بیایی -چه رسد که بخواهی به گلگشت و تفرج بروی -آن هم در آستانه ی نوشدن همه چیز چقدر دردناک و دل پکان است.اگر دست توانایی در نقد داشتم این اثر را از دیدگاه روانشناختی به نقد وبررسی می نشستم آن هم نه به این دلیل که شعر در اوج است-که نیست-بل به خاطرشناخت شاعر از فحوای اثرش که در کار ناقدان و منتقدان گشودن چنین دریچه هایی کم به چشم می خورد....شما و دوستان جوان و جوانترم در این روزهای پایانی سال سرسبز و شادمان باشید.من هم در جوانی هایم کم بهارمستی نکرده ام و امروز مصداق این بیتم که:
کفاره ی شراب خوریهای بی حساب
هشیار درمیانه ی مستان نشستن است....
محمد وثوقی
1391/12/12 در ساعت : 19:34:18
سلام حضرت استاد خوش عمل گرامی
روی «خوشم آمد» کلیک کردم اما واقع اش اصلاً هم خوشم نیامد: نمی دانم از معجزات شعر و شاعری است یا از انتزاعی شدن یا دست کم توقع انتزاعی بودن و دور بودن شعر از زندگی است؛ که شاعری از دغدغه ها و آشوب هایش می سراید و خواننده «لذت» می برد!... برایتان بهترین ها را آرزومندم
مستدام باشید.
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
ای دوست خبر نداری از غمهایم
در هر بیتی تمام قد پیدایم
تو صحبت انتزاع می فرمایی؟
من منتزع از جهان و مافیهایم......
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/12/12 در ساعت : 18:51:25
سلام و عرض ادب خدمت استاد خوش عمل عزیز و ارجمند ، دست مریزاد و برقرار باشید:
اگر چه شعر فراگفت ِ حال عادی نیست
بهار و گویشی از ابن زبان ، زیادی نیست؟
غلو به جای خودش ، در بلاغت شیرین
هزینه مندی این شعر اقتصادی نیست
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
به عزّتِ شرفِ لااله الاالله
درود بر تو و دور از وجود بیماری
اگر به روز من افتی خدا نکرده شبی
به چارفصل دهی فحش چارواداری....
بازدید امروز : 12,922 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,234,129
logo-samandehi