خوان آخر ...
بر شانه های این شعر
سیمرغی نشسته است
که چشم اندازِ وسیعی دارد از هُویّتِ ملّی
"فردوسی" روایتی از "سِروانتِس" نقل می کند
آیرونی – حَماسیِ پی در پی:
پاسارگاد با لپ تاپ های ژاپنی ...
رُستم با کُلاهِ روسی ... کیفِ انگلیسی
سهراب با موی فَشِنی ... ریشِ تیفوسی...
تا خوانِ آخرِ این شاهنامه
جای هیچ نگرانی نیست
دکارت ... فکر می کند
پس ما هستیم !!
علیرضا الفبایی
من فکر می کنم پس هستم (دکارت)