ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ننگ است که موجی برود بر لب ساحل /بیگانه شود از خود و آرام بگیرد
 
ای کاش هوا از نفست وام بگیرد
سیر فلک از چشم تو الهام بگیرد
کولی شوی و سلسله گردان دل ما
تا بخت همه با تو سرانجام بگیرد
یا فال بگیری و نباشد ورقِ ما ...!؟
تا اینکه دل از دست تو سرسام بگیرد

هرگز نتواند که ازان زلف سیاهت
اعدامی مجنون تو فرجام بگیرد
زهر تو رسیده است ته هر نفسی که .......
از تلخی سکر آور تو کام بگیرد
هرگز نشده لب به لب ما بگذاری
تا لطف تو را جام پس از جام بگیرد
ننگ است که موجی برود بر لب ساحل
بیگانه شود از خود و آرام بگیرد
دل داده به امواج بلا شاعر این شعر
تا از دل آرام تو پیغام بگیرد
2-

ای کاش دلت از غم و اندوه بگیرد
یا سنگ شود مثل دل کوه بگیرد

کافر شده ای بر من و احساس درونیم
ای کاش تو را توبه ی نصووح بگیرد
می ترسم از احوال بدِ دوره زمانه
عشق پدری را پسر نوح بگیرد
عیسای منی با دم خود بال و پرم باش
نگذار دلم در به در روح بگیرد
یکباره بیا از نفست اوج بگیرم
چون صخره تو را از بغل موج بگیرم
شاعر شده ام قافیه گردان ِ تو باشم
آسوده بخوابی و نگهبان تو باشم
هی بیت پس از بیت مرا خام کنی تو
تا که من ِ دیوانه غزل خوان تو باشم
بگریزم از عشق تو و افسون نگاهت
تا دام ببافی و مرا رام کنی تو ..
سید مهدی نژاد هاشمی
کلمات کلیدی این مطلب :  ننگ ، است ، که ، موجی ، برود ، بر ، لب ، ساحل ، /بیگانه ، شود ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/23 در ساعت : 20:52:47   |  تعداد مشاهده این شعر :  1535


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1391/8/25 در ساعت : 13:54:33
درود بر همه ی دوستان بخصوص سید نجیب و شاعر پرکار آقای هاشمی.من فقط نگاه کوتاهی به غزل اول می اندازم که یکی از سروده های متوسط شاعر است.در بیتهای 4 و 5 کلمه ی «که»در آخر مصراعهای اول نه به جای خود خوش نشسته است و نه به تلطیف شعر کمک می کند.شاعر ارجمند می توانستند در بیت چهارم به جای «نشود که» از کلمه ی «نتواند»استفاده کنند همچنان که در بیت بعد به جای «هرنفسی که» از «هرنفس ایدوست» بهره بگیرند.البته وقتی چنین شد بایستی در مصراع دویم بیت «از» به «کز» تبدیل شود.همین.
سیاوش پورافشار
1391/8/25 در ساعت : 23:30:44
بنام حق
با سلام و عرض ادب
ابتدا باید بگویم نمیدانم اصرار شاعر عزیز بر قرار دادن دو شعر در یک پست چیست در هر صورت سعی کردم دیدگاه خودم را در مورد شعر اول بنویسم:
آقای نژاد هاشمی شاعر غزلسرای متین و فروتنی است و هیچگاه در کلام ایشان بویی از غل و غش ندیده ام به همین خاطر اشعارش هم خواندنی هستند
اما در مورد غزل اول:
1-جایگاه واژه در شعر:بدون شک بنای شعر مثل جمله واژه است اگر اینها یکدست نباشند و خوب چیده نشوند بنای شعر نیاز به نوسازی دارد در بیت 2 کولی که خود حیران و دربدر است چگونه می تواند سلسله گردان یک جمع باشد تا بختشان را سرانجام بگیرد.
2-ارتباط عمودی ناقص: حقیر متوجه علت حضور بیت
ننگ است که موجی برود بر لب ساحل
بیگانه شود از خود و آرام بگیرد
در این غزل نشدم یا شاید شاعر محترم منظوری داشته و من متوجه ان نشده ام اگرچه بیت به خودی خود و تنهایی بیت زیبایی است
3-عدم مخالفت با قیاس صرفی: حضور -که- در بیت 4 بابت چیست؟
4-زبان کهنه نیست اما خصوصیات غزل مدرن هم کمتر در اثر دیده می شود خصوصیاتی مثل: تنوع طلبی زبان،، مفاهیم متفاوت تر از معاشقه و مغازله،آشنایی زداییو...
البته هوا وام گرفتن نوعی آشنا زدایی است
با آرزوی موفقیت برای همه و آقای نژادهاشمی
حمید خصلتی
1391/8/27 در ساعت : 12:37:39
با سلام بر شاعر عزیز.نمیدانم چرا غزل دوم تان را حذف کرده اید.دوستان زحمت کشیده وبرای هردو غزل نکته هایی را یاد اوری کرده بودند.هرگز نتواند که ازان زلف سیاهت در این مصراع همانطور که دوستان فرموده اند جایگاه که مشخص نشده است وچنین به نظر میاید برای پر کردن وزن آمده است به جای نتواندکه من پیشنهاد میکنم نتوانست یا نتوانسته بگذارید.
در این بیت ارتباط مصراع اول ودوم را ضعیف دیدم.:
زهر تو رسیده است ته هر نفسی که .......
از تلخی سکر آور تو کام بگیرد
تعبیر رسیدن زهر به ته نفس و درادامه نفسی که از تلخی سکر آور کام بگیرد چندان تصویری منطقی ارائه نمی کند.شاید اگر وازه ای دیگر به جای نفس می نشست این تصویر قابل قبول تر میشد

در کل با غزلی قابل قبول وروان روبرو بودیم.هرچند اتفاقی خاص یا تصویری چندان در اوج نداشت تا غزل را برای مخاطب مشکل پسند شعر امروز ماندگار کند.
موفقیت برایتان آرزو دارم
سید مهدی نژاد هاشمی
1391/8/26 در ساعت : 1:0:45
ممنون جناب پور افشار خریدار نقد شما با جان و دل هستم :
در دوبیت مربوط به کولی یای تقابل وجود دارد : کولی شوی و سلسله گردان دل ما
تا بخت همه با تو سرانجام بگیرد
یا فال بگیری و نباشد ورقِ ما ...!؟
تا اینکه دل از دست تو سرسام بگیرد
//////
منظور از کولی : کولیان دودره باز همان اول کار /خوانده بودند ته قهوه زوال من و تو /آنهمه حرف قشنگی که به ما می گفتند / هیچ تاثیر نکرده است به حال من و تو /
من شاعر اگه دستمو رو کنم چی از وجهه شعرم می مونه ......؟!
2-ارتباط عمودی ناقص: حقیر متوجه علت حضور بیت
ننگ است که موجی برود بر لب ساحل
بیگانه شود از خود و آرام بگیرد
////////
من از اشعار وحشی بافقی خوشم میاد
شعرام به طرف تضاد ماهیت عشق و عاشقی به طرق معمول پیش می ره
و در ضمن روی ثبات بیشتر قلمم هم کار می کنم ان شاا...که به نتیجه برسم .
دوبیت آخر موج به ساحل می زنه فقط یک احوال پرسی داشته باشه نه اینکه در پیش معشوق تسلیم بشه و آرام بگیره ..... ؟در تخیلات من ارتباط افقی عمودی کل شعر داره ..........هرچند مشق دله تا شعر.
. باز هم از نقد شما سپاسگزارم
سحر دگلی (آریایی)
1391/8/23 در ساعت : 21:1:20
سلام و درود سید نژا هاشمی ارجمند
همواره نگاه اشعارتان مرا به وجد می آورد
درود که ناب بر دل نشست
قلمتان جاودان
احساستان در امان باد
دکتر آرزو صفایی
1391/8/24 در ساعت : 10:11:24
سلام استاد
سروده تان زیباست
دست مریزاد
محمد شکری فرد
1391/8/23 در ساعت : 22:54:16
سلام آقای نژاد هاشمی...

زیبا بود...

درود بر شما.
عباس خوش عمل کاشانی
1391/8/24 در ساعت : 4:40:25
سید عزیز و بزرگوار.در مصراع دویم بیت دویم غرضتان از «توبه ی نستوه» همان «توبه ی نصوح» است؟اگر آری که درست نیست و اگر نهباز هم درست نیست.امیدوارم فکری به حالش بکنید.البته می توانید «نصوح» را مشدد بیاورید و از اختیارات شاعری استفاده فرمائید....واما در مصراع اول آخرین بیت هم اختلال اندک وزن بواسطه ی «ازعشق» وجود دارد چون در مصراع حرف«ع» از کلمه ی «عشق» تلفظ نمی شود و «ازشق» خوانده می شود که صحیح نیست.بدرود.
علی عبداللهی
1391/8/26 در ساعت : 18:55:7
سلام بر شما
سید اکبر سلیمانی
1391/8/26 در ساعت : 2:57:12
زیبا بود برادر.شاعر بمانی
حمیده میرزاد
1391/8/27 در ساعت : 16:45:42
سلام وعرض ادب

بسیار زیباستتتتتتتتتتتتتتتتتت..
نغمه مستشارنظامی
1391/8/23 در ساعت : 22:43:35
سلام بر شما شاعر
زیبا بود
پاینده باشید
بازدید امروز : 29,974 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,988,574
logo-samandehi