ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آذربایجان زخمی من...
داغیست پشت داغ که بر سینه ی من است
این قلب اگر نایستد از جنس آهن است

خون کبوتریست تپیده است زیر خاک
یا کودکی هنوز سرش روی دامن است؟

این جوی ،قاطعیتِ اشکیست بی دریغ
اینگونه در میانه ی هر کوی و برزن است

امشب چراغ شهر اگر مرده غصه نیست
چشمانشان به سو زدن مرگ روشن است

بعضی که تیز و تلخ میان گلویمان-
مانده ست،خنجریست که در فکر گردن است

اخبار را بگو که کلاغان بیاورند
وقتی که قصه گمشده در جیغ یک زن است

وقتی نفس نفس شبح لرزناک مرگ
در جسمِ شهرِ تب زده گرمِ دمیدن است

دنیا نخواست روی خوشش را نشان دهد
هر روز درد تازه و سودای گفتن است...

مریم خجسته
کلمات کلیدی این مطلب :  آذربایجان ، زخمی ، من... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/28 در ساعت : 10:28:32   |  تعداد مشاهده این شعر :  1088


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی اصغری فرزقی
1391/5/28 در ساعت : 10:45:54
موفق و مويد باشيد

عيد فطر را به شما تبريك عرض مي كنم
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/5/28 در ساعت : 14:20:52
درود بر مریم خحسته عزیز
زیبا ست
عید تان مبارک
دکتر آرزو صفایی
1391/5/28 در ساعت : 13:24:32
سلام بر شما بانو
خواندم و بهره بردم
سپاس
هدیه ارجمند
1391/5/28 در ساعت : 11:48:27
سلام و عرض ادب...
زیبابود...بعضی جاها قافیه خوب جانیفتاده بود...
یاعلی...
راشین گوهرشاهی
1391/5/28 در ساعت : 11:7:11
زيبا بود بانو
علی میرزائی
1391/5/30 در ساعت : 0:28:17
سلام سرکار خانم خجسته
غزلی درد ناک وتاثیرگذار است.
درود برشما
بازدید امروز : 18,386 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,182,697
logo-samandehi