ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ابد والله ما ننسي حسينا

 

رنگ سیاه و سرخ تو را دارند، اینروزها تمام خیابان ها
گرمای آش نذری ما، حتی! پیچیده در قبای زمستان ها
از ابرها به روی زمین نم نم، دارد دوباره مرثیه می بارد
نه ! ...آب نیست...! گریه برای توست،ماهیت حقیقی باران ها
ای مرد سر جدای بلا دیده ! خورشیدِ روی نیزه درخشیده!
کوفه بزرگ تر شده آقا جان! در سلطه ی حکومت شیطان ها
این روزها چقدرعلی اصغر! در دست بی پناهی ِ یک مادر
آماج تیر حرمله ها هستند..."طفلان ِاستقامت ِ میدان ها!"
حالا یزیدهای مدرنیته، خون میخورند و غافل از این رازند
خونی که از گلوی تو می جوشد جاریست در شرافت شریان ها
از کربلا مسیر درازی نیست تا ابتدای واقعه ی "بحرین"
از ظهر تشنگی ِ تو تا "غزه"...لب تشنه اند با تو مسلمان ها
این جا چقدر "شمر" فراوان است! شمشیرها به سوی تو می آیند
در عصر ارتباط عجب داغ است، بازار سر بریدن انسان ها!
*
این روضه خوان هیات چشمانت...امشب چقدر ذکر مصیبت کرد
جان می دهیم پای همین منبر...ناقابل اند پیش تو این جان ها
دعوت شدی به کوفه و خنجرها روی خوشی به عشق نشان دادند!
هی چشم روزگار پر از خون شد...هی خون گذشت از سر ایوان ها

 

کلمات کلیدی این مطلب :  کربلا ، امام حسین(ع) ، غزه ، بحرین ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/28 در ساعت : 4:57:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  3246


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

زهرا شعبانی
1391/8/29 در ساعت : 1:18:51
سلام دختر ماه

چقدر از خواندن این شعر لذت بردم

بسیار زیبا و بسیار متفاوت

مأجور باشی انشاالله...
..................................................................
سلام به زهرای نازنینم
ممنونم خوب من
التماس دعا
نغمه مستشارنظامی
1391/8/29 در ساعت : 16:35:7
سلام عزیزم ماهانی داره شله زرد می خوره و دعا می کنه برای بابات
.....................................................................................
فدای ماهانی بشم الهی
رفتم الان شعرتو دادم به بابا
نغمه مستشارنظامی
1391/8/30 در ساعت : 1:41:11
عزیزم دلم پیش توست شونه های من قابل اشکهای قشنگ تو نیست اما باور کن که سخت بی قرار دلتم مهربونم
فردا این موقع ایشالا شاد هستی به خاطر سلامت بابا
...................................................
منتظر اون لحظه ام نغمه جان
توکل بر خدای حسین.......
وحید پیام نور
1391/8/28 در ساعت : 12:32:6
با سلام خدمت سرکار خانم افضلی.
به دیده ی محتوایی ، این اثر ، الگوی شاخصی از شعر عاشورایی به عنوان بخشی از بدنه ی شعر آئینی است . به نظر این کمترین که بی شک نظر سروران دیگر نیز چنین می باشد ، شعر عاشورایی ، محدود به وقایع روز عاشورا یا به شام رفتن کاروان بازماندگان نیست ، چرا که در مکتب تشیع ، همه ی روزها عاشورا و همه ی روزها کربلاست ، پرداختن در شعر به مسایل روز دنیا با نگاه عاشورایی ، گفتن از اهداف امام حسین ، گفتن از پیامدهای فرهنگی ، سیاسی عاشورا و .... شعر عاشورایی است . یکی از مورادی که در شعر عاشورایی متاسفانه توسط برخی از عزیزان و سروران کمتر مورد دقت قرار می گیرد ، بحث معرفتی مساله است ، برخی از دوستان هم به دام شعار دادن به عوض حماسه سرایی می افتند ، برخی هم در کمال تاسف درگیر قد و بالای جانم فدای نام اش ، عباس ، می شوند و برخی هم در پیچ و خم گیسو و محرابی ابرو ... در واقع شعر را قربانی حس و حال مستمعین و سینه زنان می کنند ، نه اینکه در ذات این مساله بد باشد خیر ولی به نظر می رسد هنوز اشعاری که حاوی معرفت در عاشورا باشد ، کمند و شاید از همین سبب باشد که دوستان و عزیزان در این سایت همچنان آئینی می نویسند . سرایش این اثر که سرشار از سطرهای برجسته ، تصاویر شاعرانه ، تشبیهات بکر ( بر اساس مطالعات این کمترین و شاید نه در واقع ) محتوای استخوان دار می باشد را خدمت شاعره ی گرامی تبریک عرض می نمایم . از منظر قافیه ، " ان " یکی از قوافی بسیار کارشده و پر مصرف در ادبیات مبتنی بر وزن و قافیه می باشد . شاید دوست تر می داشتم اگر قافیه ی سخت تری انتخاب می شد ( با اینکه این مساله که گفتم کاملن انتظاری شخصی است ) . با اینکه شعر تلاش داشته تا با نگاهی امروزی به جهان و قیاس در ادوار تاریخی بپردازد ، متاسفانه نوع زبان و ترکیب سازی ها به گونه ای است که اثر از زبان محور ، دور به نظر می رسد در حالیکه شاید در واقع اصلن چنین نباشد و تنها واژه ی قبا ، واژه ی کم استفاده ای باشد . مساله ی دیگری که موجب بروز این تصور می شد ، آشکار نبودن روایت است . شاید به نظر برسد که اثر از روایت در محتوی بهره مند است ، ولی در فرم ، ما تنها اشاراتی را داریم که ارجاع برون متنی دارند و آن جهان متن خارج روایت دارد . با اینکه شاعر تلاش داشته راوی روایتی باشد که همچنان ادامه دارد ولی این اثر را نمی توان روایت مدار دانست . برخی از مصرع ها ، دچار سستی ی بیان هستند و تکرار در تکرار حرف مثلن : از ابرها ( به ) ( روی ) ... بجز مبحث وزنی ، چه نیازی به قید شدن به وجود داشته ؟ ماهیت حقیقی ی باران ها در همین بیت هم موصوف و صفت نامناسبی است . ماهیت ِ حقیقی و چقدر انتزاعی ؟ ! در حالیکه انتظار است در شعر تصویر بر تصور پیشی داشته باشد . ضمن اینکه موسیقی این بیت با گوش بنده ، جور در نمی آید . بعد ابیات با ذائقه ی بنده ی حقیر بیشتر نزدیک می شوند و مرا در حال خوشی غوطه ور می سازد ولیکن ناگهان ، دوباره " شرافت شریان ها " همچون آوار روی سرم خراب می شود ... باز الباقی اثر تا بیت پایانی به نسبه خوب پیش می روند تا می رسیم به مصرع پایانی " هی چشم روزگار پر از خون شد...هی خون گذشت از سر ایوان ها " که به نظر این کمترین برای خاتمه بخشی به اثری اینچنین زیاد مناسب نیست . چرا که این هی ، هی مرا اذیت کرد آنهم دوبار تکرار در یک مصرع . به هر جهت مجددا عرض می نمایم که جای معرفتی اینچنین و تحلیلی وقایع روز بر اساس الگوی عاشورا همچنان در ادبیات مورد نیاز می باشد . باشد عزیزانی که این توان را دارند دریغ نفرمایند.
نغمه مستشارنظامی
1391/8/28 در ساعت : 15:5:38
این روضه خوان هیات چشمانت...امشب چقدر ذکر مصیبت کرد
جان می دهیم پای همین منبر...ناقابل اند پیش تو این جان ها/
سلامت باشی نازنین تعابیر بسیار قشنگی داشتی در این شعر که بسیار خواندنی و دلنشین بود
به خصوص همین روضه خوان معبد چشمانت...
خلاصه اینکه :روی نگاهی به سمت و سوی تو بوده ست
..........................................................................................
ممنونم عزیز دلم
فرزانه سعادتمند
1391/9/1 در ساعت : 20:5:58
سلام ودرود

از ابرها به رودی زمین نم نم دارد دوباره مرثیه می بارد

نه آب نیست گریه برای توست ماهیت حقبقی باران ها

بسیار به دلم نشست اجرتان با سالار شهیدان ممنون
................................................................................
سلام و درود دوست من
بی نهایت تشکر

نغمه مستشارنظامی
1391/8/29 در ساعت : 9:11:29
وحیده گلم این روزا اونقدر تو فکرتم که باهات توی شعرام حرف می زنم
صبح که واسه نماز بیدار شده بودم با این شعر باهات حرف می زدم:

وحیده جون به دکتر قلب بگو
بابای من شاعر اهل بیته
دلش پر از شعر و کلام نوره
هم سخن فرزدق و کمیته

بگو دلش جای حسینه دکتر
مهر امام رضا داره تو نسخه ش
بذار که اون نوری که تو رگاشو
مهر شفا رو بذارو رو نسخه ش

بگو که قلب شاعرا نازکه
زخم نزنی به شعرای نگفته ش
مثل یه راز پیش خودت بمونه
داغ عزیز دردای نهفته ش

وحیده جون گریه نکن دعا کن
خدا سلامتی می ده به بابا
به پاس این صبوریا و دردا
یه گنج قیمتی می ده به بابا

گنج بابات دعای اهل بیته
دعای اون خوبا نصیبش می شه
نذرای تو قبول می شه عزیزم
امام رضا خودش طبیبش می شه

وقتی که اهل بیت نگات می کنن
به یاد این دوست غریبتم باش
وقتی تو باغ سیب قدم می زنی
به یاد این یه جرعه سیبتم باش
............................................................................................
نغمه ی ماه من
الهی وحیده فدات شه... صورتم از اشک خیسه...قربونت برم با اون دل مهربونت
نمی تونم هیچی بنویسم...همه ی حرفهای نگفته ام رو تو میدونی ...
ماه من! عجیب نیست این همه درخشندگی از تو...که نام خورشید بی غروب : "حسین" ، روی قلب مهربونت حک شده
نغمه مستشارنظامی
1391/8/29 در ساعت : 23:49:26
وحیده عزیزم امشب زودتر بخواب فردا می خوای بری پیش بابا سر حال باشی من تا صبح دعا می کنم و از خدای مهربون می خوام همه چیز عالی باشه و بابای خوبت زودی به خونه برگرده.
سلام برسون و مواظب خودت باش گلم
...............................................................................
سلام عزیز دلم
باشه نغمه جانم ... سعی می کنم...گرچه برام سخته... نغمه ! دلم شونه هاتو میخواد واسه گریه...
دکتر آرزو صفایی
1391/8/28 در ساعت : 10:21:35
سلام خواهر خوبم بانوی شعر و کلام
چه زیبا این غربت این ظلم رفته بر خاندان علی (ع) را به مشق قلم خوانده ای
اشکی که بر گونه جاری شده از مظلومیت حسین
حرمتش خدا داند و خاندان نبوت
مهربان وحیده عزیزم درود بر قلمت و سلام بر حسین (ع)
................................................................................................
سلام به خواهر نازنینم
ممنونم از شما ... دعا می کنم به حق مولا علی(ع) که بهترین ها نصیبتان شود. که همراهی ها و همدلی های شما در این روزها بسیار برایم ارزشمند و دلگرم کننده بود و هست
دوستت دارم بانوی مهربان
حسین سنگری
1391/9/1 در ساعت : 13:26:26
سلام و درود بر شما خانم افضلی گرامی.

به واقع شاعرید ... شک نکنید نظر کرده ی اهل بیتید ... قدر خودتون رو بدونید.

عالی بود

...........................................................................
سلام جناب سنگری بزرگوار
این لطف شماست وگرنه ما کجا و....گفتن از اهل بیت کجا
( در مورد اون مطلبی هم که نوشتید حق کاملا با شماست و متشکرم برای دعاهای خالصانه تون)
یا علی
ساجده جبارپور
1391/8/28 در ساعت : 19:15:37
اینجا چقدر شمر فراوان است
آفرین دختر اجرت با سید الشهدا بیت های درخشانی داشت
:*
.........................................................................................
ممنونم ساجده جانم
اشرف گیلانی
1391/8/29 در ساعت : 10:30:54
نه ! ...آب نیست...! گریه برای توست
ماهیت حقیقی باران ها
........................................................................
تشکر که می خونی
داریم با حسین حسین پیر می شویم.......
عالیه مهرابی
1391/8/29 در ساعت : 23:56:22
سلام وحیده عزیزم
شعر بسیار زیبایت را خواندم و از صمیم قلب برای پدرت دعا می کنم . امیدوارم به حق این لحظه های بارانی، پدرت هر چه زودتر در صحت و سلامت کامل ببینی.
...............................................................................
سلام عالیه ی عزیزم
امشب برام شب خاصیه
و دعاهای شما دوستان خوبم آرومم می کنه
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/8/28 در ساعت : 10:52:54
دعوت شدی به کوفه و خنجرها روی خوشی به عشق نشان دادند!
هی چشم روزگار پر از خون شد...هی خون گذشت از سر ایوان ها

بسیار زیبا و جاندار
شعر زنده ای بود که در شرافت شریان تاریخ ها از ازل تا ابد مثل خون جاری خواهد شد
بهره مند شدم
.............................................................................................
سلام جناب شیخ الاسلامی ارجمند
ممنونم از نظر لطف شما
بزرگوارید/ علی یارتان
محمدرضا سلیمی
1391/9/1 در ساعت : 16:12:20
سلام خانم افضلی
از شعر زیباتون بهره بردم
ان شا الله خداوند عزوجل به حق اشک هایی که بر مصیبت خون خدا می ریزید در این ایام شفای پدر بزرگوارتان را اجر عزاداری هایتان قرار دهد
التماس دعا
....................................................................................
سلام جناب سلیمی
یک دنیا ممنونم از شما
خدا به شما خیر بدهد انشاالله
یا علی
اکبر نبوی
1391/8/29 در ساعت : 1:51:58
درود بر سرکار خانم افضلی
رحمت و برکت خداوند بر قلم پر توان و ذوق سرشار و شعور حسینی تان.
بسیار زیبا و متعالی بود این غزل زنده و سرشار از باوری بار آور.
خداوند به حرمت کلمه، که کلمه الله هی العلیا، به پدر ارجمندتان شفای عاجل و عافیت کامل و به سرکار عالی عزت و جوشش حسینی روزافزون عنایت فرماید.
.....................................................................................
سلام جناب نبوی بزرگوار
خدای بزرگ شاهد است که چقدر دعاهای شما و دیگر عزیزان آرامش به من می دهد چرا که می دانم دعای دوستان را برای هم خدا زودتر اجابت می کند
انشالله همیشه سلامت باشید و برقرار
علی یارتان
علی عبداللهی
1391/8/29 در ساعت : 19:31:18
سلام بر شما
تسلیت این روزهای غم و درد و عشق و فریاد
..........................................................
سلام بر شما
ممنونم
من هم تسلیت میگم
التماس دعا
امیر سیاهپوش
1391/8/28 در ساعت : 8:19:21
سلام بر سالار شهیدان
سلام بر بانوی با غیرت و با بصیرت انقلابی
باز هم قفل زبانتان باز شد برای گفتن اشعار نغز و پر مغز و محکم
چقدر عالی تطبیق دادید شرایط پر جور عصر حاضر را با عاشورای حسینی. ما خیلی نیاز داریم به اینگونه تفاسیر و تعابیر. زبانتان شبیه استاد قزوه است البته ایشان بیشتر در اشعار سپیدشان و با این لحن بغضهای شیعیان و مظلومان عالم را می سرایند:

ای مرد سر جدای بلا دیده ! خورشیدِ روی نیزه درخشیده!
کوفه بزرگ تر شده آقا جان! در سلطه ی حکومت شیطان ها
این روزها چقدرعلی اصغر! در دست بی پناهی ِ یک مادر
آماج تیر حرمله ها هستند..."طفلان ِاستقامت ِ میدان ها!"
حالا یزیدهای مدرنیته، خون میخورند و غافل از این رازند
خونی که از گلوی تو می جوشد جاریست در شرافت شریان ها
از کربلا مسیر درازی نیست تا ابتدای واقعه ی "بحرین"
از ظهر تشنگی ِ تو تا "غزه"...لب تشنه اند با تو مسلمان ها
این جا چقدر "شمر" فراوان است! شمشیرها به سوی تو می آیند
در عصر ارتباط عجب داغ است، بازار سر بریدن انسان ها!

صد صله شعر مزد شما باشد از حسین
یا حسین شهید
.......................................................................................................
سلام بر جناب سیاهپوش بزرگوار
ممنونم از شما استاد ارجمند
خدا لیاقت شعر گفتن برای سیدالشهدا(ع) را به ما بدهد و از ما نگیرد انشاالله
یا حسین شهید
وحیده افضلی
1391/8/28 در ساعت : 14:16:19
سلام جناب پیام نور
پایین مطلب شما جواب را نوشتم و تشکر کردم که نمی دانم به چه علت نمایش داده نشد...به هر حال از اینکه خواندید و نظر دادید و ایرادها را گوشزد کردید ممنونم. سعی می کنم در شعرهای بعدی بیشتر دقت کنم. و اما تشکر ویژه ای هم باید از شما داشتم که در اصل جرقه ی این شعر با خواندن یکی از اشعار شما در ذهنم زده شد...آن لحظه احساس کردم گرچه بسیار گفته ام اما بسیاری از گفتنی ها را نگفته ام...و این یعنی تکلیفی داریم که به آن عمل نکرده ایم...امیدوارم سعادتی باشد که از این به بعد بیشتر به این موضوع توجه کنیم. یا علی
اکرم بهرامچی
1391/9/1 در ساعت : 10:56:53
از ابرها به روی زمین نم نم، دارد دوباره مرثیه می بارد

نه ! ...آب نیست...! گریه برای توست،ماهیت حقیقی باران ها

بسیار بسیار تاثیر گذار بود و متفاوت

درود بر شما بانوی شعر
....................................................................................
سلام خانم بهرامچی عزیز
ممنونم از لطف فراوان شما
بازدید امروز : 36,441 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,200,752
logo-samandehi