ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



هفتاد باغ در پی بویش غزل شدم

دست مرا گرفت که باری چه چیده ای؟
گفتم دلی به رنگ غزل یا قصیده ای
گفت آنچه دیده ای همه عکس خیال توست
رنگی به غیر خویش در آیینه دیده ای؟
با خنده گفت اشک کدامین شبانگهی؟
با گریه گفتم آه کدامین سپیده ای؟
در من نشست نعره ی شیر شکسته ای
در من دوید آهوی از  خود رمیده ای
می رفتم از غلاف غم خود رها شوم
فریاد زد که خنجر دلتنگ دیده ای؟
هفتاد باغ در پی بویش غزل شدم
تا دست من رسید به سیب رسیده ای
هر صبح و شام  یکسره خون گریه می کند
در شیشه ی دلم پری سربریده ای

کلمات کلیدی این مطلب :  هفتاد ، باغ ، در ، پی ، بویش ، غزل ، شدم ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/8/2 در ساعت : 17:56:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  1128


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد شکری فرد
1391/8/2 در ساعت : 22:7:51
سلام استاد...خواندم و آموختم...

ممنونم.
سینا شهیدا
1391/8/2 در ساعت : 18:43:49
ما نيز در شيشه ي دل شعرتان آن پري سربريده را به عيان مي نگريم و مي گرئيم.
بيت بيتش مصداق صداقتي مقدس است كه سلانه سلانه به پس كوچه هاي دل ما سرك مي كشد.
اين دردي كش دلشكسته ي را ، از اين باده بسيار در سبو ، بوده و هست و خواهد بود.
ادر كاساً و ناولها.
امیر سیاهپوش
1391/8/3 در ساعت : 8:12:19
سلام جناب استاد
مثل همیشه عالی و پر از مضامین و تصاویر بدیع و تازه است.
آن را که عیان است چه حاجت به بیان امثال ماست. فقط با تحسین شعر شما خودمونو تحسین می کنیم!
دست مریزاد همین.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/8/3 در ساعت : 12:48:13
سلام بر استاد قزوه ی عزیز ، دست مریزاد و بر قرار باشید ، پیشاپیش عیدتان مبارک
....
از چیدمان شعر گمان برد جان من
جایی تو نیز شربت جان را چشیده ای
خواندم دو بار ، چون به سر آمد ته غزل
دیدم همیشه ، گوشه ای از باغ دیده ای
زهرا شعبانی
1391/8/3 در ساعت : 20:45:18
با خنده گفت اشک کدامین شبانگهی؟
با گریه گفتم آه کدامین سپیده ای؟

بسیار زیبا...
فرزانه سعادتمند
1391/8/2 در ساعت : 19:55:12
سلام ودرود فراوان
استاد مثل همیشه مسحور کننده بود
انشالله که پایدار پیروز باشید
ممنون وسپاسگذارم
وحیده افضلی
1391/8/2 در ساعت : 23:31:26
به ! استاد...خوش آمدید !!! غیبت تون طولانی بودا ! ... این شعر رو گرچه بارها خوندم ولی باز هم برام تازه بود و عاشق بیت آخرشم .../ هر صبح و شام یکسره خون گریه می کند/ در شیشه ی دلم پری سر بریده ای/..........واقعا زیباست...
زنده باشید استاد عزیز
مدینه ولی زاده جوشقان
1391/8/2 در ساعت : 23:18:12
سلام و عرض ادب استادگرامی
درود بر شما و قلم توانمندتان
همیشه از اشعار زیبا و پر احساستان لذت می برم
امیدوارم همیشه و در همه جا خداوند مهربان یار و نگهدارتان باشد
میثم خالدیان
1391/8/3 در ساعت : 12:36:27
هر صبح و شام یکسره خون گریه می کند
در شیشه ی دلم پری سربریده ای...
علی رضا آیت اللهی
1391/8/3 در ساعت : 20:35:54
سلام استاد
از سالها قبل از این که این سایت دایر شود خواننده شعر های جناب عالی بوده ام . حالا باز هم در این سایت آنها را می خوانم . وقتی شعر را برای نخستین بار می خوانیم انباشتی از استنباطات داریم که اگر بلافاصله روی کاغذ نیایند در دفعات بعدی تکرار نمی شوند . یعنی کمتر تکرار می شوند . نخستین باری که من این شعر را خواندم می توانستم ده صفحه در باره اش بنویسم . حالا شعرهایتان را که می خوانم دَم نمی زنم . چون در دنیای عشق و عرفان ، دَم ، دَمِ اوٌل است .
امٌا این شعر در فرهنگ ناب فارسی جایگاه دیگری دارد . جدال با نفس است ؛ من به این نفس ، نفس اَمٌاره نمی گویم ؛ امٌا « نفس » است . بسیاری از عرفای ما وارد این مقوله شده اند . امٌا بسیار کمترشان توانسته اند آن را به شعر بکشند و آنهم شعری به این زیبائی ( میدانید که من نویسنده متملٌقی نیستم و همیشه سعی به نوشتن حقیقت دارم ) . بنظر من کلید شعر در این مصراع است :
رنگی به غیر خویش در آئینه دیده ای ؟
تصوٌر می کنم هم درس اوٌل عرفان و هم در س آخر عرفان باشد ؛ تا آنجا که :
« رسد آدمی به جائی که به جز خدا نبیند » ...
استوار و پایدار باشید انشاء الله .
علی میرزائی
1391/8/3 در ساعت : 10:10:45
سلام استاد نازنین
غزلی بسیار عالی ،صمیمی و دل انگیز است.
زنده باشید
نغمه مستشارنظامی
1391/8/3 در ساعت : 15:16:2
چه می توان گفت در مقابل آنکه تنفسش جوشش غزل و قصیده های آسمانی است به جز تبارک الله احسن الخالقین
درود بر شما استاد
ساجده جبارپور
1391/8/4 در ساعت : 15:34:36
در من نشست نعره ی شیر شکسته ای
در من دوید آهوی از خود رمیده ای
دست مریزاد استاد
حمیدرضا دولتی (معراج)
1391/8/2 در ساعت : 23:8:32
سلام استاد قزوه
روزی تفقدی کن درویش بینوا را....
.........
یاعلی
عارفه دهقانی
1391/8/2 در ساعت : 18:50:6
درود بر شما استاد

هفتاد باغ در پی بویش غزل شدم
تا دست من رسید به سیب رسیده ای
مطهره عباسیان
1391/8/3 در ساعت : 8:29:54
سلام استاد. عالي بود
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/8/3 در ساعت : 13:27:35
بسيار زيباست

درودتان باد

دست مريزاد.
مصطفی پورکریمی
1391/8/3 در ساعت : 22:7:21
سلام جناب استاد قزوه ی عزیز و گرامی
هفتاد باغ در پی بویش غزل شدم
تا دست من رسید به سیب رسیده ای

شب عرفه است و چشمم با این "سیب نوبر" که عصاره هفتاد غزل عاشقانه است به میهمانی عارفانه های شما رفت بسیار زیبا بود. اگر خدا قبول کند شرحی هم بر دو بند از" ترجیع بند زهرایی" حضرتعالی نوشته و تقدیم جناب استاد اسماعیلی کرده ام بنا دارند در ماهنامه ای چاپ کنند امیدوارم آن ناقابل خوشحالتان کند موفق باشید
بازدید امروز : 27,761 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,248,968
logo-samandehi