#امام زمان عج
سینهٔ مجروح
به کلک عشق نوشتم به روی سینهٔ زارم
که من به راه محبت اسیر و کشتهٔ یارم
🍀
زاتصال من ار خلق در شگفت بیایند
در انتظار سرزلف یار بود قرارم
🍀
خوش است بلبل عاشق که گل بود بکنارش
که من بدون گلم همچنان قرار ندارم
🍀
اگرکه دست تهی دارم و لیک دلی پر
بپای عشق و محبت ببین تو اشک عذارم
🍀
دو دیده ام شده از عشق یار مخزن دریا
که در هوای توبرباد رفت خاک غبارم
🍀
برای آمدنت انتظارها که کشیدم
بیا بیا تو عزیزم گذشت فصل بهارم
🍀
روا مدار بمیرم تو را به دیده نبینم
نویسم عقده نادیدنت به روی مزارم
🍀
فدای نام تو گردم دو دیده در طلب توست
قسم به نام تو ای دوست اگر کشند به دارم
🍀
ببین که دیدهٔ عاشق زعشق گشته گهرزا
به پای عشق تو آخر اسیر شهر و دیارم
🍀
گمانم اینکه نمانم که چهر ماه تو بینم
که لایقم تو ندانی گذاریم به کنارم
🍀
هماره مهرتو بر دل همی شراره گدازد
که تا زمانه سرآید سرم به خاک گذارم
🍀
چه می شود که نگاهی بر این گدا بنمایی
مس وجود مرا هم طلا کنی که نزارم
🍀
غمی نباشدم آخر که کارعشق جنون است
به «خوشنوا» تو بدادی دگر که وعدهٔ نگارم
🍀
محمدحسین محمدی(خوشنوا)