ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شرحی بر غزلی از بیدل {قسمت نهم «یوسف مطلب»}


به کنعان هوس گردی ندارد یوسف مطلب



مگـردرخود فرو رفتن کند ایجاد چاه آنجا



تلمیح و اسطوره   



کاربرد اسطوره‏ یکى دیگر از شگردهاى تنوع



در خیال شاعران است  که دیوان بیدل نیز از آن



بی نصیب نیست . در ورای اشارات و تلمیحات



پشتوانه عظیمی از اندیشه و ادراک هر قومی



نهفته است ، که در طول سالیان دراز شکل



گرفته است و چکیده آن اندیشه ها در قالب



تلمیحات مورد استفاده شاعران قرار می گیرد .



میرزا عبد القادر بیدل دهلوی در این بیت  اشاره



ای زیبا به ماجرای حضرت یعقوب و یوسف



علی نبیّنا و آله و علیهما الصّلاة والسّلام دارد .



وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ



يُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ  قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي



ضَلاَلِكَ الْقَدِيِم  فَلَمَّا أَن جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى



وَجهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ



اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ؟ { یوسف / 94 تا 96 }



هنگامي كه كاروان «از سرزمين مصر» جدا



شد، پدرشان [= يعقوب‏] گفت‏: من بوي يوسف را



احساس مي‏كنم‏، اگر مرا به ناداني و كم عقلي



نسبت ندهيد . گفتند: به خدا تو در همان گمراهي



سابقت  هستي‏ . امّا هنگامي كه بشارت دهنده فرا



رسيد، آن  «پيراهن‏» را بر صورت او افكند؛



ناگهان بينا  شد؛ گفت‏: آيا به شما نگفتم من از



خدا چيزهايي مي‏دانم كه شما نمي‏دانيد؟



گرد در تداعی بیدل :



در قدیم الأیام که مسافرتها بیشتر به صورت



جمعی و کاروانی و باصطلاح قافله ای و با



مرکب اسب و قاطر و استر و شتر صورت می



گرفته است بموجب آنکه  مسیر عبور کاروانها



خاکی بوده است چشم براهان و منتظران قدوم



مسافران وقتی از دور،  گــَــرد حرکت قافله و



کاروانی را می دیدند به علامت اینکه



مسافرانشان در حال بازگشت هستند خوشحال



می شدند . بیدل نیز گرد را با تداعی معنای



علامت و نشان ودلیل و  سراغ ، در دیوان خود



بکار گرفته است :



دلیل بی‌نشـــــان در ملک پیــدایی نمی‌باشد



سراغ ماکن ازگردی کزین صحرا نشد پیدا



و :



نه‌ گلشن را زما رنگی نه صحرا را زما گردی



به هرجـــا می‌برد شوق تو بی‌ما می‌برد ما را



و :



رنگ ‌ما از خاکساری برنمی‌دارد شکست



چون علم‌ ،‌ گــردی ز میدان ظفر داریم ما



و :



تیره‌ بختـــــان را ز نادانی به چشم کم مبین



صبح با آن روشنی‌ گردی‌ست از دامان شب



یا :



به جای ناله می‌خــیزد غبار خاکســـــارانت



صدا گردی‌ ست یکسر ساغر نقش قدمها را



« کنعان هوس »  و« یوسف مطلب » هر دو



اضافه ی تشبیهی اند .تقابلِ عشق و هوس چیز



شگرفی است ، کنعانِ هوس تو را به یوسفِ



مطلب نخواهد رساند ، آنجا که عشق -



 شیرازه ی ماجرا - در کار نیست . چرا که



هوس آدمی را در خود فرو نمی برد . عشق



است که با انقطاع از غیر آدمی را به اعماق



وجود خویش فرو می برد . و حضرت بیدل در



مصرع نخست می گوید که سراغی از یوسف



مطلب و مراد و خواسته و مقصود خویش در



کنعان هوس نمی توان گرفت  و نشانه و علامتی



در کنعان هوس از یوسف مراد و مقصود نیست .



بعبارت دیگر : با هوی و هوس نمی توان به



مراد  و مقصود دست یافت .



در خود فرو رفتن :



در کنعان هوس نه دیده ، دیده ی یعقوب است و



نه بویی که به مشام می رسد ، بوی یوسف ،



سراغ یوسف را باید در همان چاهی گرفت که 



در کنعان عشق است . همانگونه که چاه یوسف



را درآغوش خود گرفت می توان با فرو رفتن در



خود ، چاهی  ایجاد کرد که یوسف مراد را در



خویش حاضر داشته باشد :



مغتــــــنم‌ گیـــــریــد دامـــــان دل آگاه را



محرمان لبریزیوسـف دیده‌اند این چاه را



یا :



دیدهٔ یعقوب و بوی یوسف اینجا حاضر است



در وصــــــــال هجر مجبوریم کنعان است دل



غفلت گردابی است که آدمی را به خود مشغول



داشته و از سر منزل مقصود دور می کند .



دوستان مـــعذور کز سر منزل وضــع شعور



بس که دورم یاد خــــود هم گاه ‌گاهی می‌کنم



اینقدر هم مشرب گرداب غفلـــــت داشته‌ست



در محیط از جیب خویش ایجاد چاهی می‌کنم



ابوالمعانی درخود فرو رفتن و تفکر را بها داده



وانسان را به آن توصیه میکند . زیرا



همانطوریکه  یوسف را که مطلب بود برادران



به چاه افگندند تونیز میتوانی مقصود خویشتن را



از چاۀ گریبان که کنایه از تعمُق وتفکر است



بدست آوری . لهذا منظور از درخود فرو رفتن



چیزی جز به خود آمدن و رهیدن از گرداب



غفلت نیست .   



سراغ یوسف مطلب درین بیابان نیست



مگر ز چاک ‌گریـــبان نظر به چاه ‌کنید



یا :



هرنفس کز جیب دل گل می کند پیغام اوست



این رسن عمریست یوسف می کشداز چاۀ ما



هرنفسی که از گریبان وجیب قلب من به



ظهورمی رسد و گل می کند پیغام وخبردوست را



با خود دارد و دل صوفی وعاشق نقد جان باخته



همیشه در ذکر الهی مشغول است و یک دمی



نیست که از یاد وذکر خداغافل گردد وباید گفت



که این حالت زمانی برای عارف دست میدهد که



روزگار درازی را به ریاضت ومجاهده سپری



کرده باشد و ابوالمعانی نیز بعد از مدتی به این



مرحله رسیده است  با رسن نفس از چاه دل،



یوسف مقصد را که همان ذکر  خدایتعالی می



باشد کشیده و به آن سیراب می



گردد.                                                                                                    



کم زیوسف نیستــــی ای قــــــدردان عافیت



چاه و زندان مغتنم گیر از صف اخوان برآ  



یا :



فتح بابی آخر از چاک دلم‌ گل‌کردنی‌ست



سایهٔ چشم سفیدی هست بر کنعان صبح



در مصرع دوم این بیت حضرت بیدل به زیبائی



خاصی « خود یابی » را عین « خدا یابی »



 تلقی می کند . همان چیزی که قرآن کریم در آیه



ی ذر به نیکوترین وجهی  بیان کرده است :



وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ



وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى...



{ أعراف / 172}



در این آیه بیان شده است که خدای متعال ذریّه



ی بنی آدم را بر خودشان شاهد گرفت { گفت به



خودتان بنگرید } وقتی به خودشان نگریستند ،



پرسید مگر من پروردگار شما نیستم ؟ پاسخ



دادند : چرا هستی !!!



معنی بیت :



با توضیحاتی که دادیم روشن می شود که



حضرت بیدل در این بیت در صدد بیان این



مطلب است که :



دست یابی به مقصود و رسیدن به مراد و خواسته



چیزی نیست که با هوی و هوس میسر گردد -



 گرداب غفلت گردی از یوسف مراد در کنعان



هوس بر جای نمی گذارد -  بلکه باید با فرو



رفتن در خویش و تفکر و تأمل و رهائی از



غفلت در درون خویش چاهی بسازیم که یوسف



مراد و مقصود ما را در خویش دارد .



والله العالم .


کلمات کلیدی این مطلب :  شرحی ، بر ، غزلی ، از ، بیدل ، {قسمت ، نهم ، «یوسف ، مطلب»} ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/16 در ساعت : 10:18:3   |  تعداد مشاهده این شعر :  1852


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سارا وفایی زاده
1390/9/16 در ساعت : 10:32:19
سلام جناب حاج محمدی عزیز

سپاسگزارم، استفاده بردم از توصیحات زیباییتان.

پایدار باشید.
***************
درود بر شما . ممنونم از قدم و قلم رنجه شما .
محمد حسین انصاری نژاد
1390/9/17 در ساعت : 17:57:11
سلام استادحاج محمدي بزرگوار
گرمپويي تان درحوزه ي بيدل پژوهي واقعاتحسين برانگيزست.خواندم واستفاده ي وافربردم.
توفيق چراغ راهتان باد.
&&&&&&&&&&&&&&&
سلام بر شما جناب استاد انصاری نژاد عزیز
بسیار سپاسگزارم از نظر لطف و محبت شما .
مژده ژیان
1390/9/16 در ساعت : 20:19:56
درود بر قلم تواناي استاد و راهنمايي هاي ارزشمند ايشان.

شاد باش و دير زي
***********
سپاسگزارم از سرکار عالی
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/9/16 در ساعت : 23:27:29
سلام آقای حاج محمدی عزیز
تلاش حضرتعالی برای گشودن بابی ازابواب ناگشوده هزارتوی خیال شعربیدل قابل تقدیر وستایش است.استفاده کردم
سرفراز باشید
%%%%%%%%%%%%
درود و سلام بر شما / سپاسگزارم سید بزرگوار و عزیز جناب ابوطالبی نژاد از نظر لطفتان .
بازدید امروز : 16,133 | بازدید دیروز : 42,143 | بازدید کل : 126,546,559
logo-samandehi